سهشنبه (هفته گذشته) بود. در آپارتمان کوچک، از یک ساختمان قدیمی، حوالی خیابان انقلاب، برای نخستینبار او را دیدم. یک سوی پذیرایی دفتر پر از کتاب و سوی دیگر تابلوهای نقاشی. این، نخستین دیدار و گفتوگوی من با مسعود کرباسیان در تمام عمرم بود. فردی که یک ماه پیش با استیضاح نمایندگان مجلس شورای اسلامی از وزارت امور اقتصاد و دارایی رفته بود. از جلسهاش با زنگنه مطلع و شنیده بودم قرار است پس از اخذ مجوزهای لازم برای رفع مشکل بازنشستگیاش، با حکم وزیر نفت به عنوان عضو هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران منصوب شود. پس، از معارفهای کوتاه، سر حرف را با اصل موضوع باز کردم.
1- آقای کرباسیان؛ پس از نزدیک به ۴۰ سال، کار کردن در سمتهای مختلف، حالا دیگر بس نیست؟ بالاخره تا کی میخواهید در دولت بمانید؟ همین چند وقت پیش در مقالهای با تیتر «تا کی؟ تا کی؟ تا کی» به موضوع تمایل نداشتن برخی بازنشستگان برای دل کندن از مسئولیتهای دولتی اشاره کرده بودم. از فردی مانند آقای کاظم پوراردبیلی، که برای کشور مفید میدانمش هم، خواسته بودم تا پیشقدم شود و با معرفی جوانی با صلاحیت در امور اوپک، سمتش را به عنوان نماینده ایران در هیئت عامل اوپک واگذار کند. آن وقت چطور شما میخواهید بعد از بازنشستگی، با وجود قانون منع بهکارگیری بازنشستگان، دوباره وارد سمت دولتی شوید؟ آن هم بهعنوان مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران؟!» مسعود کرباسیان، وقتی تاکیدم را روی سوال «تاکی؟» شنید چانهاش را به داخل مشتش تکیه داد و کمی در فکر فرورفت. خلاصه پاسخش این بود که بعد از وزارت امور اقتصاد و دارایی، به هیچ وجه تمایل نداشته وارد هیچ سمت دولتی شود. او به من گفت که حتی پس از وزارت امور اقتصاد و دارایی، پیشنهادهایی به او شده بود اما امتناع کرده است. وی به من گفت که 20 سال پیش در بخش بازرگانی وزارت نفت با آقای زنگنه کار کرده است و حالا وقتی دوستش از او کمک خواسته و از بخشهای مختلف از او انتظار دارند، لاجرم نتوانسته پرهیز کند و پا پیش نگذارد. در پاسخ به این پرسشم که «سرانجام تا کی باید شما را در دولتهای مختلف ببینیم؟» گفت: «من تنها به دلیل شرایط تحریمی آمدهام تا تجربههایم را برای عبور از این گردنه در بخشهای مختلف بهکار گیرم. روزی هم که شرایط تحریم برداشته شود بدون شک در دولت نخواهم ماند.» فکر میکنم کرباسیان اواخر دهه 80 بازنشسته شده است و حالا گویا زنگنه برای وی مجوز گرفته است تا برای یک دوره به عنوان عضو هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران به کارش ادامه دهد.
2- کرباسیان در شرایط عادی بدون شک مدیرعامل ایدهآل شرکت ملی نفت نیست. یادم نیست که این جمله را به همین صراحت در جلسهام با او گفتم یا تلطیفش کردم، اما این جمله واقعیت دارد. مدیرعامل شرکت ملی نفت باید افزون بر مهارتها و ظرفیتهای مدیریتی، با نفت بزرگ شده باشد. پس، کرباسیان که عمرش را در وزارت امور اقتصاد و دارایی، گمرک، سازمان گسترش و نوسازی، وزارت صنایع، شهرداری تهران، وزارت بازرگانی و… گذرانده و فقط حدود یک سال پس از انتخابات ریاستجمهوری 76 در وزارت نفت کار کرده است نمیتواند گزینه درجه اولی برای مدیرعامل شرکت ملی نفت باشد.
3- خردادماه در حاشیه نشست اوپک در وین، وقتی از زنگنه شنیدم که اولویتش در شرایط تحریم، مبتنی بر توسعه نیست، بلکه فروش نفت و بازگرداندن پول آن برایش اولویت دارد، ناراحت شدم. توسعه صنعت نفت، موتور محرک توسعه کشور است. شرایط تحریم اما واقعی است. شرایط صنعت نفت را هم باید واقعی دید. درباره شرایط واقعی تحریم، مفصل با کرباسیان صحبت کردیم. در شرایط تحریم باید تولید نفت کشور را با ثبات نگه داشت. نفت را به هر ترتیب ممکن فروخت و پولش را برگرداند. گاهی به جای پول نفت، جنس هم میگیرند. حالا در این شرایط، تسلط به سیستم بانکی میتواند در نقل و انتقال موثر پول نفت کمککننده باشد. برخی اجناس مورد نیاز صنعت نفت بدون شک از این پس با شرایط ویژهای وارد کشور خواهند شد، هماهنگی با گمرک کمک موثری به آن خواهد کرد. پول جدید بزرگ خارجی فعلا بعید است که وارد صنعت نفت ایران شود. لاجرم باید منابع صندوق توسعه ملی و بانکهای داخلی برای توسعههای محدود صنعت نفت به کار گرفته شود. ارتباط خوب با سیستم بانکی هم شاید بتواند راه نفت را سادهتر کند. از اینها که بگذریم، بار اصلی اجرای پروژهها در صنعت نفت، در شرایط تحریم، بیشتر بر دوش شرکتهای داخلی است. پس، شناخت از صنایع و تجهیزاتسازان داخلی و هماهنگ کردن آنها با صنعت نفت شاید بتواند پیشبرد پروژهها را تسهیل کند.
4- بهصراحت به کرباسیان گفتم: «شما تخصص نفتی ندارید. چطور میخواهید صنعت پیچیده نفت را اداره کنید؟ مدیرعامل شرکت ملی نفت باید افزونبر اصول مدیریتی، مسائل فنی نفت را بداند» پاسخش این بود که «من نمیخواهم ریل جدیدی در صنعت نفت بگذارم. تنها میخواهم ظرفیتهایم و تجربیاتم در وزارت اقتصاد، گمرک، وزارت بازرگانی، صنایع و… را در این شرایط سخت تحریم بهکار بگیرم تا همکاران صنعت نفت بتوانند به بهترین شکل کارهایشان را انجام دهند.» ترجمهاش این میشود که در صورت انتصاب در نفت، احتمالا یک قائممقام با معاون فنی برای بخش مدیریت تولید نفت تعیین میکند و خودش معطوف به برداشتن «ریسکهای کلان» میشود. ریسکهایی در زمینه نقل و انتقال پول و فروش نفت. آنچه از ملاقات با او دریافتم این بود که هم روابط صمیمانهای با وزیر نفت دارد و هم ظاهرا در کشور به گونهای مورد اعتماد است که میتواند در این وضع سخت، تصمیم بگیرد.
5- بیش از دو ساعت و نیم، پس از آغاز گفتوگویمان، به هنگام خروج از دفتر کوچکش، از وی اجازه گرفتم تا در صورت تشخیصم به برخی از نکات این جلسه اشاره کنم. با صداقت جالبی بدون مقاومت پذیرفت. بعد هم پیشنهاد کردم که در صورت انتصابش از این فرصت برای زمینهسازی برای رشد جوانان کارشناس صنعت نفت که پارتی ندارند، اما تخصص دارند استفاده کند. وقتی این متن را مینویسم مسعود کرباسیان هنوز هیچ حکمی از زنگنه نگرفته است.
6- من هنوز نمیدانم که معیار زنگنه برای انتخاب مدیرعامل شرکت ملی نفت چیست؟ و اینکه اگر میتوانسته برای یک مدیر قدیمی نفتی مجوز بگیرد چرا این کار را نکرده است؟ هر چند نگفته پیداست که گرفتن چنین مجوزی چه میزان میتواند سخت باشد. شاید گرفتن مجوز برای کسی که تا همین یک ماه پیش وزیر اقتصاد کشور بوده، راحتتر مینموده است. جدا از این اما، زنگنه دیروز یکی از مهمترین احکام صنعت نفت را صادر کرد. انتصاب بانویی جوان و متخصص به عنوان عضو اصلی شرکت ملی نفت ایران، از آن ریسکهای بزرگی است که برای کشور لازم بود. چقدر این حکم به جوانان و زنان صنعت نفت که متخصص هم هستند میتواند انگیزه دهد. وی همچنین مدیر امور بینالملل میانسال شرکت ملی نفت را جایگزین یکی از بازنشستههای هیئتمدیره صنعت نفت کرد. برای بازنشستهها دیگر واقعا بس است. حتی اگر کسی برای شرایط تحریمی در گود مانده، خوب است اعلام کند که دقیقا چقدر، دقیقا چقدر در مسند خواهد ماند تا مردم تکلیفشان را بدانند. «گذر از شرایط سخت» و اینطور تعابیر نباید برای همیشه دستاویز «ماندن» باشد. صنعت نفت هوای تازه میخواهد. و البته کسانی که در این شرایط به خاطر مردم و با وجود همه شرایط بروکراسی کشور ریسک بردارند و تصمیم بگیرند.
رضا زندی
روزنامه نگار ارشد و تحلیلگر نفتی
منبع: روزنامه اعتماد