دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا که در سال ۹۷ باوجود تلاشهای گسترده و اعزام نمایندگان ویژه به پایتخت مشتریان نفتی ایران، در تحریم نفتی ایران ناکام ماند و نتوانست صادرات نفت کشور را بهطور کامل قطع کند، بار دیگر در تلاش برای صفر کردن صادرات نفت ایران است. کارشناسان داخلی و خارجی متفقالقول هستند که صادرات نفت ایران صفر نمیشود تا آرزوی محال رئیس جمهوری آمریکا برای این دوره از فعالیت سیاسی او ثبت شود. با این حال ناگفته پیداست که لغو معافیتهای نفتی برای خریداران نفتی ایران، شرایط متفاوتتری را برای کشور رقم زده که بهرهگیری از ابزارهای مناسب میتواند این راه را آسانتر کند و حساسیت مقطع کنونی، وظیفه همه دستدرکاران نفتی را ویژه کرده است. چگونگی و چرایی رفتار سیاسی اقتصادی مشتریان نفتی، رقبای ایران و رهبران سیاسی کشورها و سناریوهایی که باید در دستور کار ایران قرار گیرد، از محورهای گفتوگو با محمدحسین عادلی از سیاستمداران حوزه انرژی و بینالملل است که سابقه دبیرکلی مجمع کشورهای صادرکننده گاز (جیییسیاف) را هم در کارنامه خود دارد.
وی در این گفتوگو بر اتخاذ دیپلماسی انرژی به فرماندهی واحد وزارت نفت تاکید میکند و در این میان توصیههایی به تولیدکنندگان عضو و غیرعضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و همچنین ایران به عنوان یکی از اعضای این سازمان دارد و در توصیف رفتار برخی اعضا میگوید: این، هم خیانت در همسایگی و هم خیانت در اوپک است. باید بدانند ممکن است روزی هم نوبت آنها برسد. یکجانبهگرایی مرز نمیشناسد و در بلندمدت میتواند گریبان همه را بگیرد.
عادلی در بخش دیگری از گفتوگو با اشاره به اینکه گاز طبیعی مایع شده (الانجی)، سوخت مهم چند دهه آینده است، اشاره دارد که با وجود آنکه اکنون هالهای از تحریم، کشور را فرا گرفته، باید سرمایهگذاری در این زمینه بهویژه در بخش الانجی هدایت شود و ایران اهتمام و نگاه تازهای به گاز طبیعی داشته باشد.
متن کامل این گفت وگو به شرح زیر است:
در شرایط موجود که همه تلاشهای تحریمی، نفت ایران را نشانه رفته است، دیپلماسی انرژی ایران در چه مسیری باید قرار گیرد؟
فکر میکنم خوشبختانه وزارت نفت ما با درک کامل شرایط موجود، از همه ابزارهای در اختیار استفاده میکند. من به عنوان یک کارشناس، اعتماد زیادی به برداشت و درک خوب وزارت نفت از وضع جاری حاکم بر نفت دارم. البته به این معنا نیست که کارشناسان در این زمینه اظهارنظر نکنند. همه افرادی که راهکار دارند، به جای آنکه در ملاعام صحبت کنند، باید بهطور مستقیم آن را با وزارت نفت در میان بگذارند، زیرا متاسفانه به دلیل فضای تحریم، اجازه شفاف شدن راهحلهای مختلف وجود ندارد و باید بهطور مستقیم صحبت کرد. با توجه به این مسئله، باید اعلام کنم یک نکته بسیار مهم در وضع کنونی و در موضوع تحریم، این است که باید نوعی اتحاد و اجماعنظر با محوریت وزارت نفت به وجود بیاید. یعنی اگر مقابله و چالش با تحریم با یک فرمانده واحد باشد، در آن صورت احتمال موفقیت افزایش مییابد.
فکر میکنم این پیشنهاد شما ناظر بر رفع موازیکاریها با دیپلماسی انرژی واحد از سوی وزارت نفت باشد؟
اگر در موضوع تحریم، اجماعنظر با محور وزارت نفت ایجاد شود و این وزارتخانه، فرماندهی این کار را در اختیار داشته باشد، باید حمایتهای همه ارکان در زمینه نفت، انرژی، سیاست داخلی و خارجی، چه به شکل مستقیم یا غیرمستقیم، حول فرماندهی واحد وزارت نفت باشد. در شرایط حساس موجود نباید اقدامهای وزارت نفت با برخی موازیکاریها تحت شعاع قرار گیرد یا اقدامهای برخی اشخاص و نهادها به سمتی باشد که سیاست فرماندهی نفت را خنثی کند. معتقدم که وحدت رویه با محوریت وزارت نفت، حرکت مناسبی است که باید آن را محقق کنیم.
آمریکا همیشه نفت ایران را سلاح سیاسی دانسته و بار دیگر در اندیشه صفر کردن صادرات نفت ایران است، در این شرایط چگونه باید عمل کرد؟ آیا این هدفگذاری آمریکا محقق میشود؟
من فکر میکنم در این باره دو نکته وجود دارد: نخست آنکه ما باید دریابیم که در برابر یک چالش سیاسی بینالمللی قرار داریم، نه چالش بازاریابی برای فروش نفت، بنابراین برای مقابله با این چالش باید از سیاستهای بینالمللی و دیپلماتیک خود استفاده کنیم که این ابزاری بسیار موثر برای مواجهه با چالش نفتی تحریم و دیگر تحریمها خواهد بود، زیرا ماهیت این تحریم، سیاسی – بینالمللی است.
نکته دوم آنکه، این یک واقعیت است که نفت کالایی راهبردی برای رشد اقتصادی جهان به شمار میرود و بهسادگی نمیتواند هر روز بازار آن متزلزل باشد. چه آنکه این مسئله افزون بر کشورها، به بازار جهانی هم آسیب میزند و اقتصاد جهانی را متزلزل میکند.
به هر رو در پاسخ به پرسش شما باید بگویم که ادعای آمریکا برای صفر کردن صادرات نفت ایران بهسادگی قابل تحقق نیست. آمریکا از یکسو ونزوئلا را تحت فشار قرار داده و از دیگر سو در لیبی و الجزایر ماجراجویی میکند و با فشار بر روسیه و دیگر کشورها میخواهد نفت شیل خود را بفروشد. با توجه به بالا بودن هزینه نفت شیل در عین حال علاقهمند است هم مقدار تولید را بالا ببرد و هم با قیمت مناسب بفروشد.
با در نظر گرفتن همه این موارد، حذف نفت ایران از بازار جهانی از نظر عملیاتی هم امکانپذیر نیست. نکته دیگر که باید در نظر داشته باشیم، این است که با فرض آنکه برخی کشورها حتی کشورهای بزرگ، از ترس آمریکا خرید نفت از ایران را کاهش دهند، در بازار نفت و گاز جهانی همیشه یکسری معاملهگر نفتی وجود دارند که در حال انجام معاملات مختلف هستند و ممکن است از این طریق استفاده شود، بنابراین فکر میکنم این ادعای آمریکا بسیار سنگین است و احتمال تحقق آن به نظر من بسیار مشکل و نزدیک به صفر است و اتفاق نمیافتد.
یعنی در این زمینه مشکلی نخواهیم داشت؟
خیر؛ البته به این معنا هم نیست که ما با چالش فروش نفت روبهرو نیستیم، بلکه حتی باید سازکارهای تازهای را تعریف کنیم. مانند گذشته شاید نتوانیم قراردادهای بلند ساده داشته باشیم. باید شیوههای جدید بازاریابی، بازار هدف و مشتریان هدف جدید، سیاست فروش و حتی قراردادهای فروش، از نو و مطابق با شرایط حاضر تعریف شوند.
با توجه به بروز پدیده بابک زنجانیها در تحریمهای گذشته، آقای زنگنه نیز از ظهور دوباره آن ابراز نگرانی و اعلام کرد هم کار خودمان را برای فروش نفت انجام میدهیم و هم جلو ظهور بابک زنجانیها را میگیریم. نظر شما در این باره چیست؟
این نگرانی وزیر نفت مهم و موضوعی کلیدی است، بنابراین باید سازکارهای قابل قبول را در زمینه فروش نفت به کار ببندیم. آنچه پیشتر اتفاق افتاد، در واقع فروش نفت به برخی اشخاص بود. آن کار نه تنها موفق نبود، بلکه با فساد توام شد. ما نهایتا میخواهیم نفت را به مصرفکنندهها بفروشیم و پول آن به جیب مردم برود. باید مکانیزمی را عملیاتی کنیم که اطمینان دهد از این طرف، نفت فروش میرود و از دیگر سو درآمد آن عاید کشور میشود.
به نظر میرسد در شرایط موجود، کشورهای صادرکننده نفت اوپک و غیراوپک نقش ویژهای خواهند داشت. این نقشآفرینی باید به چه سمتی باشد؟
در مورد کشورهای عضو و غیرعضو اوپک چند نکته را میتوان مدنظر قرار داد. نخست اینکه طرح کاهش تولید در حدی که وجود دارد باید ادامه یابد. قیمت نفت در سایه همین طرح محدودیت تولید توانسته در سطح 65 تا 75 دلار برای هر بشکه قرار گیرد. عربستان و روسیه از این بابت باید بسیار خوشحال باشند، زیرا بهویژه درباره عربستان با کسری بودجهای که دارد، نیازمند قیمت بالای نفت است، بنابراین به نفع اوپک و غیراوپک است که به طرح محدودیت تولید ادامه دهند. نکته دوم این است که متاسفانه عربستان و امارات اعلام کردهاند که بنا به دستور آمریکا آمادهاند کمبود تولید نفت ایران را جبران کنند. این کار هم خیانت به همسایگی است و هم خیانت در اوپک است. در اوپک کشورهای عضو گردهم آمدهاند تا با تشریکمساعی به توسعه کشور خود کمک کنند. اگر قرار باشد کشورهای عضو اینگونه با هم همکاری کنند آن وقت چه چیزی این گروه را نگه میدارد. سوم اینکه اگر قرار باشد کشورهایی مانند عربستان به عنوان یک عضو مهم در اوپک با یکجانبهگرایی آمریکا علیه ایران که همسایه و عضو مهم دیگر اوپک است، با دستورها و سیاستهای آمریکا همراهی کنند باید بدانند ممکن است روزی هم نوبت آنها برسد. یکجانبهگرایی مرز نمیشناسد و در بلندمدت میتواند گریبان همه را بگیرد.
آخرین نکته اینکه به هم ریختن بازار نفت سرانجام سبب اخلال در اقتصاد جهانی میشود و مانع رشد اقتصادی جهان است و اقتصاد آمریکا هم از آن تاثیر منفی خواهد گرفت.
ایران به عنوان عضو اوپک چه نقشی میتواند در این زمینه داشته باشد؟
ایران طی سالهای اخیر نقش بسیار موثری ایفا کرده است. در ابتدا و پس از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) توانست با درایت و تدبیر، سهم خود را احیا کند و اجازه نداد سهم ایران را برخی کشورها بگیرند. اکنون اوپک با چالش روبهروست. نخستین آن چالش هویتی است. اوپک و بزرگان آن که از سال ۱۹۶۰ یعنی حدود ۶۰ سال با هم بودند باید راههای تصمیم دستهجمعی را تقویت کنند و البته چالش بعدی نشان دادن ارادهای در برابر دستورهای خارجی برای اخلال در بازار نفت است. اوپک باید راههایی برای مقابله با آن پیدا کند. وضع موجود وضع پایداری نخواهد بود و باید چارهای برای بلندمدت یافت. ایران به عنوان یک عضو مهم و متین باید آسیبها و خطرات موجود را گوشزد کند.
با توجه به سابقه فعالیت شما در جایگاه دبیرکل مجمع کشورهای صادرکننده گاز، در شرایط موجود به چه اندازه میتوان به گسترده شدن فعالیت و نقشآفرینی در حوزه گاز امیدوار بود؟
مجمع کشورهای صادرکننده گاز برای سومین سال، چشمانداز جهانی گاز را منتشر کرده که براساس آن پیشبینیهای سازندهای برای گاز دارد و نشان میدهد کشور ما به عنوان دارنده منابع گازی چشمانداز خوبی در آینده دارد و میتواند در این زمینه سرمایهگذاری کند. گاز، سوخت مهم چند دهه آینده است. باید از این فرصت استفاده کرد، بنابراین با وجود آنکه اکنون هالهای از تحریم، کشور را فرا گرفته، باید سرمایهگذاری در این زمینه بهویژه در بخش الانجی هدایت شود، زیرا بازار جهانی گاز در حال حرکت به سمت سهم بیشتر الانجی است و قیمت گاز هم قابل رقابت با زغال سنگ شده و میتواند سهم بازار خوبی از زغال سنگ بگیرد. الانجی یک سوخت اساسی و اولیه و به عنوان سوخت پاک برای رشد اقتصادی کشورها تبدیل شده که معتقدم ایران هم باید اهتمام و نگاه جدیدی به گاز طبیعی داشته باشد.
مرجان طباطبایی
منبع: هفته نامه مشعل