به گزارش شانا، کارکنان صنعت نفت در سخت ترین روزهای جنگ حتی یک لحظه ناامید نشدند و میدان مبارزه را خالی نکردند و با تقدیم بیش از یکهزار شهید اجازه نداند تا دشمن خللی در چرخه اقتصاد کشور وارد کند.
نقش صنعت نفت در هشت سال دفاع مقدس و پیروزی انقلاب چیزی نیست که تاریخ فراموش کند و در این میان جزیره خارک به عنوان مرکز ثقل مقاومت همواره جاودان خواهد ماند.
جزیره خارک در طول دوران دفاع مقدس بیش از دو هزار و 800 بار بمباران شد ولی همچنان به عنوان پایانه صادرات نفت ایران به کار خود ادامه داد.
خارک، جزیرهای دارای اهمیت اقتصادی و ژئوپلتیک با اسکان شهری و در ۳۸ کیلومتری ساحل ایران (بندر گناوه) در خلیج فارس از توابع استان بوشهر ایران قرار دارد که دارای هشت کیلومتر طول (شمال- جنوب) و چهار کیلومتر عرض است .
خارک به عنوان پایانه اصلی صادرات نفت ایران بارها مورد هجوم حملات سنگین دشمنان قرار گرفت ولی با استقامت و پایداری نیروهای نظامی و همچنین مقاومت و ایثار تلاشگران صنعتنفت، صادرات نفت ایران حتی برای یک روز قطع نشد تا جریان حیاتی اقتصاد به عنوان رگ حیاتی مقاومت در مقابل دشمن برقرار بماند. جزیره خارک در زمان جنگ پایگاه استراژیک صدور نفت ایران بود که حدود 94 درصد نفت خام ایران از طریق آن صادر میشد .
کارکنان صنعت نفت در شدیدترین روزهای جنگ حتی یک لحظه ناامید نشدند و میدان مبارزه را خالی نکردند و با تقدیم بیش از یکهزار شهید اجازه نداند تا دشمن خللی در چرخه تولید و صادرات وارد کند.
پس از پایان جنگ تحمیلی، وزارت نفت به پشتوانه بیش از یکهزار شهید گلگون کفن صنعت نفت، برنامه های متعددی را جهت بازدید اقشار مختلف مردم میهن اسلامی از مراکز صنعت نفت و بخصوص جزیره خارک تدارک دید تا عموم مردم با گوشه هایی از تلاش کارکنان صنعت نفت در این منطقه و تاریخ جنگ آشنا شوند.
در این زمینه همواره گروههای مختلفی از هنرمندان، بازیگران و کارگردانان فهیم سینما و تئاتر کشور از این جزیره دیدن کرده اند و وزارت نفت همواره همکاری لازم را با آنان داشته است.
به عنوان نمونه در سال گذشته فیلم سینمایی ” پهلوان” که داستان زندگی شهید سرلشگر خلبان سید حسین حسینی را در بر می گیرد توسط مجتبی دهقانی در جزیره خارک فیلمبرداری و در مهرماه امسال اکران شده است.
به دلیل تلاشهای انجام شده، همزمان با اجرای حدود 6 پروژه عمرانی بسیار مهم و راهبردی در تاسیسات نفتی و انجام فعالیتهای توسعه ای مهمترین زیرساختهای اقتصادی و صنعتی کشور در جزیره خارک، وزارت نفت به دلیل اهمیت و حساسیت پروژه های نو سازی و تعمیراتی، ادامه فعالیتهای فیلمسازی و بازدیدها را منوط به پایان یافتن فعالیتهای عمرانی که می توانست حادثه آفرین باشد کرد.
پیرو اتخاذ این تصمیم گویا یکی از تهیه کنندگان سینما از محدودیتهای ایمنی وزارت نفت دچار تکدرخاطرشده و با این که فضاهای متعدد دیگری در آبادان و سواحل اروندرود برای لوکیشن به او پیشنهاد شده بود در برخی روزنامه ها و سایتها به نقل از وی اینگونه اعلام شده که وزارت نفت در راه ساخت یک فیلم دفاع مقدس کارشکنی کرده است!
به هر حال ضوابط خاص وزارت نفت در پروژه های عمرانی گاهی ایجاب می کند که برای حفظ سرمایه های ملی و جان مردم و کارکنان از تردد در محوطه های حادثه خیز که تحت عملیات عمرانی هستند جلوگیری شود.
در ادامه این گزارش، هر چند به طور مختصر، مروری می کنیم بر نقش وزارت نفت در هشت سال دفاع مقدس و پاسداری کارکنان آن از کیان انقلاب اسلامی و تمامیت ارزی ایران:
نخستین تأثیر خسارت جنگ تحمیلی عراق برضد ایران (١٣۵٩- ١٣۶٧) کاهش شدید تولید نفت هر دو کشور بود؛ به گونه ای که با گذشت کمتر از چند ماه از آغاز جنگ، روزانه نزدیک به چهار میلیون بشکه نفت از مجموع تولید دو کشور کاسته شد.
رژیم بعثی عراق در همان آغاز جنگ، از زمین، هوا و دریا مراکز نفتی ایران را هدف قرار داد و آسیبهای فراوانی به آنها وارد کرد و در همان هفته های نخست جنگ با تمرکز شدید آتش روی بزرگترین پالایشگاه جهان در آبادان که به تنهایی نیمی از فرآورده های نفتی کشور را تأمین می کرد، این مرکز را به صورت غیرقابل استفاده درآورد؛ به گونه ای که خطوط لوله، مراکز پمپاژ نفت، چاهها و لنگرگاهها، مخازن ذخیره سازی، بندرها و باراندازهای نفتی را که عمده آنها در خوزستان بود، مورد هجوم قرار داد و بسیاری از فعالیتهای حمل و نقل و تولیدی کشور را که به سوخت نفت نیاز داشتند، با مشکل روبرو کرد.
آمریکا و کشورهای همپیمانش هم در طول جنگ از هیچ کمکی به عراق کوتاهی نکردند؛ آمریکا به جنگ نفتکشها دامن زد و عربستان و کشورهای نفتی حامی عراق نیز با افزایش تولید و اشباع بازارهای نفت به کاهش قیمتهای جهانی نفت کمک کردند تا توان تامین هزینه های جنگ را برای جمهوری اسلامی ایران ناممکن کنند.
با توجه به این نکات، ارتباط نفت و جنگ در هشت سال دفاع مقدس و جایگاه این دو در تصمیم گیریهای کلان سیاسی کشور بررسی می شود.
درآمد نفتی سال ١٣۵٩ حدود ١١,۶ میلیارد دلار
تصویر جنگ در سال نخست حمله عراق چنین است: سال ۱۳۵۹ سالی دشوار برای کشور بود. در جبهههای نظامی، دشمن با اشغال بندر استراتژیک خرمشهر، محاصرۀ شبهجزیرۀ آبادان و در تیررس قرار دادن شهر اهواز، فشار سنگینی بر کشور وارد میکرد.
از نظر اقتصادی نیز، با توجه به وابستگی کشور به درآمدهای نفتی، حملات دشمن به بعضی مراکز و تأسیسات نفتی، از جمله بزرگترین پالایشگاه جهان در آبادان، تولید نفت کشور را به شدت تحت تأثیر قرار داد.
با توجه به نبود تجربه جنگی و آسیبپذیر بودن تأسیسات نفتی، به دلیل نبود هر گونه سیستم دفاعی، اعم از عامل و غیرعامل، در ماه نخست جنگ، همه تأسیسات نفتی کشور در مناطق نفتخیز جنوب تعطیل شد و در نتیجه تولید نفت کشور بسیار کاهش یافت.
علاوه بر مشکلات مربوط به میزان تولید، به دلیل کاهش مصرف در پی برنامههای «آژانس بینالمللی انرژی»، قیمت نفت نیز در سال ۱۳۵۹ کاهش یافت.
نخریدن نفت ایران که از بیاعتمادی خریداران به توان ایران برای عمل به تعهدهایش (به دلیل در معرض خطر بودن تأسیسات نفتی) ناشی میشد، مشکل مضاعفی بود که تا عملیات موفق سال ۱۳۶۱ و خارج کردن تأسیسات نفتی کشور از تیررس مستقیم دشمن همچنان ادامه داشت. مجموع این عوامل سبب شد درآمدهای نفتی کشور در سال ۱۳۵۹ بهشدت سقوط کند و به ١١,۶ میلیارد دلار برسد.
درآمد نفتی سال ١٣۶٠ حدود ١٢,۴ میلیارد دلار
آن دسته از مشتریان نفتی که در جنگ طرفدار عراق و حامیانش بودند، حاضر به خرید نفت ایران نبودند. دسته دیگر که بیطرف بودند نیز جرأت بستن قراردادهای میان مدت سه ماهه یا بلندمدت ٩ ماهه را نداشتند، زیرا تصور می کردند که تحت آن فشارها هر آن ممکن است دولت مرکزی سقوط کند یا این که با چند کیلومتر پیشروی عراق، ایران نفتی برای صادرات در اختیار نداشته باشد؛ این مسائل سبب شد تا در نیمه نخست سال ١٣۶٠ در برخی از ماهها صادرات ایران حتی به روزی ٣٠٠ هزار بشکه در روز کاهش پیدا کند.
در این سال پیروزیهای ایران تأثیر خود را گذاشت و به تدریج تعداد بیشتری مشتری اطمینان پیدا کردند که از ایران نفت خریداری کنند و آمد و رفت هیئتهای اقتصادی و سیاسی برای همکاری و بستن قرارداد و برقراری مبادلات افزایش یافت.
کارکنان صنعت نفت نیز دوشادوش و همگام با نیروهای رزمنده در میدان جهاد اقتصادی و نفتی عملیات می کردند، از جمله توسعه فعالیتهای بازاریابی در فضای بین المللی، ترمیم سریع خرابیهای ناشی از جنگ و سرپا نگهداشتن توان تولیدی و صادراتی برای از موضع قدرت صحبت کردن در نشستهای اوپک و اخذ سهمیه بیشتر برای تولید ایران و جلوگیری از افزایش تولید اعضا به منظور حفظ قیمت.
موفقیت در این بخش بویژه مدیون پیروزیها و جانفشانیهای رزمندگان اسلام بود که برخلاف قواعد کلاسیک جنگ با کمترین امکانات و فقط با بذل جان شکست را بر دشمن تحمیل کردند و بذر غرور و افتخار را در دل همه ایرانیان بارور ساختند.
در سال ۱۳۶۰ که اوج کشمکشها و ترورهای داخلی بود، همچون سال قبل از آن، وضع در جبهههای جنگ و عرصه تولید و فروش نفت مطلوب نبود، درآمدهای نفتی کشور هم در همان حد سال قبل، یعنی حدود ١٢,۴ میلیارد دلار باقی ماند.
درآمد نفتی سال ١٣۶١ حدود ٢٠ میلیارد دلار
سال ۶١ با عملیات فتح المبین و سپس آزادسازی خرمشهر، هزاران کیلومتر از سرزمینهای اشغال شده میهن آزاد شد و منطقه مهم و نفتخیز خوزستان تقریباً بکلی از نیروهای دشمن پاکسازی شد. از سوی دیگر سوریه به عنوان یکی از مشتریان جدید نفتی و به دلیل روابط عمیقی که با ایران پیدا کرده بود، خط لوله نفت عراق به سوریه را قطع کرد و عراق را از روزانه چند صد هزار بشکه صادرات نفت محروم کرد.
برخلاف دو سال آغازین جنگ، سال۱۳۶۱ از هر جهت سال متفاوتی بود و پدیدار شدن انسجام در حاکمیت، آثار خود را در عرصههای مختلف نشان داد.
در بهار ۱۳۶۱ نخستین پیروزی تعیینکننده در جبهۀ جنگ نصیب ایران شد و خرمشهر پس از گذشت بیش از یک سال و نیم آزاد شد. این موفقیت بزرگ اثر خود را در عرصه فروش نفت کشور نیز به جا گذاشت و با خارج شدن تأسیسات نفتی کشور از تیررس مستقیم دشمن، مشتریان بیشتری متقاضی خرید نفت ایران شدند که افزایش میزان فروش نفت کشور را در پی داشت.
تحت تأثیر این تحولات، بازار نفت نیز تا حد بسیاری تقویت شد و در نتیجه افزایش تولید و رشد قیمتها، درآمدهای کشور از محل فروش نفت به ٢٠ میلیارد دلار در سالهای پس از انقلاب رسید.
درآمد نفتی سال ١٣۶٢ حدود ٢٠,۵ میلیارد دلار
سال ۶٢ با آرامش نسبی جبهه ها آغاز شد، اما عراق تمرکز حملات هوایی خود را بر بمباران مناطق نفتی و صنعتی بویژه در حوزه خلیج فارس قرارداد. در اواخر این سال، عملیات بزرگ خیبر انجام شد و سرانجام نیروهای اسلام پس از طی مراحل اولیه و تثبیت در غرب هور در جزایر مجنون که گفته می شد دارای ذخایر قابل توجهی از نفت است مستقر شدند.
همچون سالهای پیش، در سال ۱۳۶۲ نیز تحولات صحنه رزم و فروش نفت پابهپای هم به پیش رفت. در عرصۀ تولید و فروش نفت، توفیقهای سال قبل تکرار شد و درآمد کشور از محل فروش نفت از ٢٠,۵ میلیارد دلار گذشت.
درآمد نفتی سال ١٣۶٣ حدود ١۶,۵ میلیارد دلار
سال ۶٣ با آثار و پیامدهای عملیات خیبر و پاتکهای عراق و کاربرد سلاح شیمیایی آغاز شد. باید توجه داشت که در ادامه اقدامهای جهان صنعتی برای کاهش آسیب پذیری نفتی که شامل صرفه جویی، استفاده از ذخایر استراتژیک و افزایش تولید نفت کشورهای خارج از اوپک بویژه دریای شمال می شد، اوپک برای حفظ قیمت مطلوب نفت و تحت تأثیر خواستهای ایران دست به کاهش تولید زد اما چون این اقدام تأثیر کافی نداشت بویژه به دلیل قیمت شکنی های نیجریه و انگلیس در آذرماه ١٣۶٢ در لندن قیمت رسمی نفت از حدود ٣۵ دلار به ٢٩ دلار کاهش داده شد تا اعضا بتوانند حداقل سهم تولید را از بازار نفت داشته باشند؛ بنابراین، مازاد عرضه و پایین بودن قیمتها در سال ۶٣ همچنان ادامه داشت و دورنمای درآمدهای نفتی کشور را که پشتوانه اصلی برای تأمین هزینه های عمومی و جنگ بود در میان مدت و دراز مدت تیره می کرد.
در سال ۱۳۶۳ نخستین نشانههای فرسایشی شدن جنگ هویدا شد. کشیده شدن جنگ به مناطق مسکونی، آغاز جنگ نفتکشها و رو آوردن عراق به سلاحهای ممنوعه از جمله مصادیق این واقعیت بود. درآمدهای نفتی نیز، همچون سالهای قبل، همراهی محسوسی با وضع جبههها از خود نشان داد و مجموع درآمد کشور از محل فروش نفت خام به حدود ١۶,۵ میلیارد دلار کاهش پیدا کرد که نشانگر رکودی محسوس بود.
درآمد نفتی سال ١٣۶۴ حدود ١٣,٩ میلیارد دلار
در این ایام، ما همچنان شاهد سقوط قیمت نفت بودیم، همچنین عراق از بمباران هوایی تهران سودی نبرد و پس از سه هفته از ادامه بمبارانها با حضور میلیونی مردم در راهپیمایی در روز قدس همان سال بمباران را متوقف کرد.
عراق، در پی این بن بست و به فاصله دو ماه بعد، در مرداد ۶۴ و درست چند روز بعد از انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب به عنوان ریاست جمهوری، پایانه نفتی خارک را که عمده صادرات نفت ایران از آنجا صورت می گرفت به طور موثر مورد حمله و انهدام قرار داد.
در پی هر حمله، جنگ روانی شدیدی دایر بر از کار افتادن کامل باراندازهای خارک و از دست رفتن توان صادراتی و توقف درآمدهای نفتی در رسانه های خارجی راه می افتاد، اما با وجود تمرکز و استمرار آتش هوایی بر این جزیره کوچک و حیاتی با تلاش همه جانبه کارکنان صنعت نفت و با تمهیدات گوناگون، جریان صدور نفت ادامه یافت.
پدافند عامل و غیرعامل، استفاده از گویهای شناور و لوله های خرطومی برای بارگیری نفت و سرانجام عملیات شاتل که به وسیله آن نفت با نفتکشهای متعلق به ایران از خارک بارگیری و برای تحویل به خریداران خارجی به مناطق امن تری چون جزایر سیری و لاوان منتقل می شد؛ از جمله این اقدامها بود.
در همین سال، شاهد آغاز گسترده جنگ نفتکش ها و تداوم آن تا روزهای آخر جنگ برای خنثی کردن عملیات نفتی ایران و ایجاد فشار مالی و اقتصادی از طریق کاهش یا توقف صادرات و فروش نفت بودیم تا در کنار اهرمهای سیاسی و نظامی به این وسیله نیز، ایران را هر چه بیشتر تحت فشار بگذارند.
سرانجام عملیاتی که همه آن را انتظار می کشیدند، آغاز شد و در ٢٢ بهمن ١٣۶۴ مصادف با جشنهای پیروزی انقلاب اعلام شد که رزمندگان اسلام در عملیاتی شگفت انگیز، عرض هزار متری و خروشان اروندرود را در نزدیکی دهانه پر تلاطم خلیج فارس طی کرده و بندر نفتی فاو را به تصرف درآورده اند.
حالا دیگر صدای مبادله آتش توپخانه ایران و عراق بخوبی در شیخ نشین نفتی کویت شنیده می شد و نیروهای ایران در نزدیک مرزهای مشترک عراق با کویت و عربستان که دو حامی عمده عراق بودند، مستقر شدند. عراق با این عمل از چند کیلومتر ساحلی که در خلیج فارس داشت، همچنین از آبراه اروند بکلی محروم می شد.
سال ۱۳۶۴ سالی تعیینکننده در سرنوشت جنگ بود. در این سال، به ظاهر موعد عملیات نهایی یا سرنوشتسازی که مقامهای کشور نوید آن را از مدتها قبل میدادند، رسیده بود.
تسخیر بندر استراتژیک «فاو» در دهانۀ خلیج فارس راه دسترسی عراق را به دریا از این کشور گرفت، اما دشمن نیز با منسجمتر کردن جبهه های خود و افزایش تدارکات پیشرفته نظامی در سایه حمایتهای اقتصادی متحدانش اوضاع را بیشازپیش پیچیده کرد.
پس از این که حامیان عرب رژیم عراق از رایزنیهای سال ۱۳۶۳ خود با ایران به نتیجه نرسیدند و ایران به عملیات برونمرزی عمدهای دست زد که به طور مکرر عراق را به اجرای آن تهدید میکرد، این کشورها وارد فاز جدیدی شدند که بعدها به «جنگ قیمتها» شهرت یافت.
به نوشته نشریه «میدلایست اکونومیست»، پس از تسخیر بندر عراقی فاو به دست نیروهای ایرانی، عربستان که تا قبل از آن بر اساس سهمیه تعیینشده روزانه ۴,٣۵ میلیون بشکه نفت تولید میکرد، ناگهان تولید نفت خود را به ۶ میلیون بشکه در روز رساند.
سال ۱۳۶۴ با فراز و فرودهای فراوان و سقوط درآمدهای نفتی ایران به١٣,٩ میلیارد دلار به پایان رسید.
درآمد نفتی سال ١٣۶۵ حدود ۵,٩ میلیارد دلار
با وجود کاهش شدید درآمدهای نفتی ایران در سال ۱۳۶۴ تأثیرهای اصلی «جنگ قیمتها» در سال ۱۳۶۵ رخ نمود، زیرا از آغاز جنگ تا این سال، هزینههای جنگ حدود یکسوم درآمدهای نفتی بود، اما در این سال، با کاهش درآمدهای نفتی و افزایش هزینههای جنگ، به تدریج این دو با هم برابر شدند.
در تیرماه ۱۳۶۵ روزنامه رسالت به نقل از نشریه نفتی «بازار نفت» گزارش داد: به دلیل عرضه انبوه نفت مازاد بر نیاز بازار، قیمت نفت خام «برنت» دریای شمال در بازار لندن به بشکهای ٨,۶۵ و٨.۵٠ دلار برای تحویل در ماههای اوت و سپتامبر (۱۹۸۶) رسیده است.
بر اساس این گزارش، قیمت نفت خام «دوبی» نیز در بازار لندن به بشکهای ۶,٧۵ دلار برای تحویل در ماه اوت کاهش یافت.
در بازار غیر رسمی و تکمحموله که ایران مقدار بسیاری از نفت خود را به این شکل میفروخت، قیمت نفت به بشکهای ۵ دلار هم رسید تا آنجا که باتوجه به تخفیفهای بسیاری که ایران ناگزیر بود به مشتریان خود بدهد و این واقعیت که هزینۀ بیمۀ هر محمولۀ نفتی به حدود یکچهارم کل ارزش محموله میرسید، علیاکبر محتشمیپور، وزیروقت کشور، اعلام کرد: «تولید نفت دیگر صرفۀ اقتصادی ندارد».
با وجود کاهش شدید قیمتها، کشورهای نفتخیز حامی عراق، به بهانۀ ضرورت حفظ سهم «اوپک» در بازار، همچنان به افزایش تولید نفت خود ادامه دادند تا آنجا که تولید روزانه ١۵,٩ میلیون بشکهای اوپک، در سال ۱۳۶۴، به روزانه ١٩.۵ میلیون بشکه در سال ۱۳۶۵ رسید و حال آن که سهمیۀ تعیینشده برای این سال ١۴.٨ میلیون بشکه در روز بود.
حملۀ ۲۱ مردادماه هواپیماهای عراقی به پایانۀ نفتی «سیری» و دو سوپرتانکر در حال بارگیری و دو نفتکش ویژۀ حمل نفت از «خارک» صدور نفت ایران را به شدت کاهش داد.
بر اساس گزارش «میدلایست اکونومیست»، پس از حملۀ عراق به سیری، صادرات نفت ایران به حدود ۵٠٠ هزار بشکه در روز کاهش یافت؛ این رقم قبل از حمله به سیری ١,٢ میلیون بشکه در روز بود.
کاهش شدید قیمت و میزان صادرات نفت سبب شد فروش نفت ایران در سال ۱۳۶۵ به حدود ۵,٩ میلیارد دلار کاهش یابد.
درآمد نفتی سال ١٣۶۶ حدود ٩ میلیارد دلار
اجلاس اوپک در سال ١٣۶۶ سرانجام قیمت رسمی نفت اوپک را که از سال ١٣۶٢ بشکه ای ٢٩ دلار تعیین شده بود به ١٨ دلار کاهش داد که از قیمتهای واقعی بازار آزاد در آن زمان چند دلار بالاتر بود.
در این سال، اخبار و قرائن از فعال شدن شدید بازیگران و کشورهای حامی عراق برای اعمال فشار و محدودیت بر ایران حکایت می کرد؛ ناوگان آمریکا و متحدانش به بهانه حفظ امنیت رفت و آمد نفتکشها، به آوردن یکی از بزرگترین ناوگان کشتیهای جنگی پس از جنگ دوم و جنگ ویتنام دست زده و خلیج فارس و تنگه هرمز را اشغال کرده بودند. شورای امنیت سازمان ملل به طور فعال به میدان آمد و قطعنامه ۵٩٨ در تیرماه همان سال تصویب شد.
رزمندگان اسلام در سال ۶۶ شهر حلبچه را فتح کردند و عراق عملیات بمباران هوایی و فشار بر شهرها و مراکز صنعتی و نفتی را تشدید کرد و موشکهای زمین به زمین را بویژه علیه تهران به کار گرفت؛ به طوری که از دوازدهم اسفندماه ١٣۶۶ تا اواخر ١٣۶٧ حدود ١۵٠ موشک به تهران شلیک کرد.
حمله همزمان نیروهای آمریکایی به قایقهای ایران و تأسیسات نفتی دریایی نشان می داد که آمریکا و متحدانش برای وادار کردن ایران به پذیرش قطعنامه و ترک عملیات نظامی و ورود به مرحله سیاسی و دیپلماسی اصرار دارند. نیروهای آمریکایی اکنون مستقیم و آشکارا به میدان آمده بودند.
با حملاتی که عراق بر مراکز نفتی ایران در خلیج فارس متمرکز کرده بود، مشتریان کمتر رغبت می کردند به منطقه جنگی وارد شوند و شرکتهای بیمه بین المللی نیز مرتب هزینه های بیمه جنگی خلیج فارس را که منطقه مربوط به ایران را شامل می شد، افزایش می دادند.
وزارت نفت برای غلبه بر این مشکلات و جذب و حفظ مشتریان، دامنه عملیات موسوم به شاتل را گسترده تر کرد و به این منظور با نفتکشهای شرکت ملی نفتکش ایران، محموله ها را با قبول خطر جنگ، از خارک بارگیری و به مخازن و لنگرگاههای موقتی ترتیب داده شده در جزیره لارک منتقل کرد تا مشتریان، نفت را از نقطه امن دریافت کنند.
با فاصله بسیار زیادی که این جزیره از فرودگاههای نظامی عراق داشت، تصور می شد آنجا محل کاملاً امنی است اما در بهار سال ۶٧ هواپیماهای عراقی لارک را نیز بمباران کردند و چهار سوپر تانکر عظیم در آنجا به آتش کشیده شد.
در چنین اوضاع پیچیده و در این بحرانهای گوناگون فزاینده در تیرماه ١٣۶٧ هواپیمای مسافربری ایران نیز مورد اصابت موشکهای ناو آمریکایی قرار گرفت و به دنبال آن درگیریهایی در دریا رخ داد.
هلیکوپتر نظامی آمریکا از یک سو و قایقهای تندرو و ناوچه ها و ناوهای ایرانی مستقر در خلیج فارس از دیگر سو مورد اصابت قرار گرفتند.
این اقدامهای آمریکا و بویژه هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری به معنای آن بود که آمریکا برای تحقق هدفهای خود در جنگ عراق و ایران آماده دست زدن به هر کاری است.
آمریکا با داشتن پشتوانه سازمان ملل و با بسیج ارتجاع منطقه و نیروهای ناتو دستش باز بود. ریگان نیز با گذراندن دوره دوم ریاست جمهوری و با عملیاتی که در گرانادا، لبنان و لیبی انجام داده بود، پس از شکستهای سیاست خارجی کارتر در ایران و افغانستان زمینه افکار عمومی و جناحهای ذی نفوذ آمریکا را به بهانه احیای غرور از دست رفته آمریکایی، برای هر گونه مداخله و لشگر کشی در خلیج فارس آماده کرده بود.
در سال ۱۳۶۶، با وجود افزایش مختصر قیمت نفت و ابتکارهایی که در صادرات آن بهکار رفت (حداقل صادرات در حجم قبلی را ممکن کرد) درآمدهای نفتی در حد ٩,٢ میلیارد دلار باقی ماند و در سال ١٣۶٧ به ٧.۶ میلیارد دلار کاهش یافت.
در تابستان سال ۱۳۶۷ ایران قطعنامه شمارۀ ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد را یک سال پس از صدور پذیرفت و به این ترتیب پس از هشت سال جنگ، میان ایران و عراق آتشبس برقرار شد.
منابع:
مرتضی شمس؛ سلاح نفت در جنگ تحمیلی
دکتر محمد باقر حشمت زاده ؛ نفت و ریشه های جنگ تحمیلی
میدلایست اکونومیست