به گزارش اویل پرایس، برداشته شدن تحریمها علیه ایران و توانایی این کشور برای بازگشت تولید به سطوح تولید و صادرات نفت پیش از تحریمها (سال 2012) وضعیت بازار را پیچیدهتر هم کرده است که فشار بیشتری به قیمت نفت وارد میکند.
نجات اقتصادی و استراتژی سهم بازار: خود مخرب
ناگهان با سقوط قیمت نفت تولیدکنندگان و صادرکنندگان عمده نفت خود را در شرایط چالش برانگیزی دیدند، شرایطی که درآمدهای کاهش یافته نفتیاش کفاف نمیداد تا توازن لازم در بودجه کشور ایجاد شود. در تلاش برای حفظ روند رشد اقتصادی، باوجودی که رسیدن به رشد اقتصادی مطلوب بسیار سخت شده بود، این کشورها مجبور به اخذ تصمیمهایی شدند که چندان مطلوب به نظر نمیرسید. اقدامات ریاضتی، اقتصاد انقباضی، به تاخیر انداختن برخی پروژه های اصلی و برداشتن یارانههای انرژی ازجمله اقداماتی بود که در دستور کار فوری این کشورها قرار گرفت تا کشورهای نفتخیز توان تحمل سقوط قیمت نفت را پیدا کنند. اما سئوال اینجاست که درصورتی که این شرایط در طولانیمدت ادامه پیدا کند، این کشورها تا چه زمانی میتوانند جان سالم به در ببرند؟
ضرورت همکاری اوپک و غیر اوپک
انتظار میرود قیمت نفت حداقل برای حدود یک سال زیر محدوده 50 دلاری باقی بماند، مگر اینکه همه بازیگران صنعت نفت ازجمله اوپک و غیر اوپک درباره طرحی برای تثبیت یا کاهش تولید توافق کنند. این کار سختی است که اجرایش حتی از خود توافق سخت تر است. تقریبا همه تولیدکنندگان و صادرکنندگان نفت با موضوع کسری بودجه به دلیل سقوط قیمتهای نفت مواجهند. هر تولیدکنندهای به دنبال تولید و صادرات بیشتر و ارائه تخفیفهای خاص برای چنگ زدن به سهم بیشتری از بازار است تا با بالابردن درآمدهای نفتی، وضعیت کسری بودجه ها را بهبود ببخشند. بهطور مثال تیتری مثل “رکوردشکنی تولید نفت عربستان باوجود مازاد عرضه در بازار” نشان میدهد که جنگ خاموشی بین تولیدکنندگان و صادرکنندگان در جریان است که شامل تولید و صادرات هرچه بیشتر نفت برای نجات اقتصادهای رو به زوال این کشورهاست. اقدامهای یکجانبهای که تنها حجم ذخایر مازاد موجود در بازار را افزایش میدهد و به فشار به قیمتهای نفت ادامه میدهد.
تقاضای نفت و اصلاحات سیاستگذاری
در بحث تقاضای جهانی نفت، پیشبینی آژانسهای بینالمللی همواره حاکی از تقاضای بالای نفت در آسیا و مشخصا در چین و هند است/ به طور مثال بریتیش پترولیوم و آژانس بینالمللی انرژی (IEA) هر دو پیشبینی کردند که کشورهای آسیایی تا سال 2035 شاهد رشد تقاضایی بالغ بر 15 میلیون بشکه در روز خواهند بود.
این موضوع کاملا ممکن است که این پیشبینی ها محقق نشوند، چراکه اقدامات کاملا متفاوتی در کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده درحال اجراست. این پیشبینیهای خوشبینانه ممکن است به مازاد سرمایه گذاری در بخش بالادستی منجر شود که بیش از پیش توازن بازار را در میان مدت و بلندمدت به هم بزند.
از سوی دیگر، در تلاشی برای مقابله با آلودگی محیط زیست، مجموعه ای از اقدامات قانونگذاری و سیاستگذاری در چین و هند در دست اقدام است. به عنوان مثال مجموع فروش خودرو در چین در سال 2015 با 4.7 درصد رشد به 24.6 میلیون دستگاه رسیده که نسبت به رشد 6.9 درصدی مشاهده شده در سال 2014 کاهش یافته است. بخشی از این موضوع به خاطر رشد پایینتر تولید ناخالص داخلی این کشورهاست، اما بخش مهم تری از آن به خاطر اقدامات جدیدی مانند سهمیه بندی در شهرهای بزرگی مانند پکن و شانگهای است. ازجمله سایر اقدامات میتوان به محدودیت در روزهای رانندگی و ارتقای استانداردهای مصرف سوخت اشاره کرد.
ورود سریع خودروهای الکتریکی به بازار خودرو چین نیز عامل دیگری است که که میتواند روند رشد تقاضای نفت را تحت تاثیر قرار دهد. با اینحال انتظار میرود که تقاضای نفت هند همچنان رو به رشد باشد، چرا که میزان مالکیت خودرو در این کشور رو به افزایش است. با این حال دادگاهی در هند قوانینی را وضع کرده است تا آلودگی هوا را در مناطق شهری تحن کنترل در بیاورد. نمونه هایی از این مساله را میتوان در قانون دادگاه عالی ترکیه در سال 2015 مشاهده کرد که فروش خودروهای لوکس دیزلی در دهلی نو را ممنوع کرده است یا دادگاه اختصاصی مسایل زیست محیطی که ماه گذشته به دولت اعلام کرد وجود همه خودروهای دیزلی بالای 10 سال در پایتخت ممنوع است.
تغییرات ساختاری در صنعت خودرو
قیمتهای بالای نفت و چالشهای زیستمحیطی صنعت خودروسازی را بر آن داشته است که انقلابی در خود ایجاد کرده و از صنعت حدودا 100 ساله خودروهای احتراقی فاصله گرفته و به جلو حرکت کند. اکنون زمانی برای عرض اندام خودروهای الکتریکی و پیلسوختی است. اما این موضوع برای شرکتهای نفتی چه معنایی دارد؟ آیا شرکتهای نفتی برای بقا در این صنعت به استراتژی بلندمدتی نیاز دارند یا با چالشهای فزاینده این حوزه به حیات خود ادامه میدهند؟ اگر آنها چنین تهدیدی را نادیده بگیرند و کاری انجام ندهند، اهداف بلندمدتشان میتواند مورد خطر واقع شوند. این حقیقت که بیش از 72 درصد تقاضای نفت به بخش حمل و نقل مرتبط است و از این میزان 80 درصد تقاضا مربوط به حمل و نقل جاده ای است. ورود سریع خودروهای الکتریکی بدون شک بر تقاضای آینده این صنعت تاثیرگذار خواهد بود و میتواند برای صنعت نفت تعیینکننده باشد.
تابه حال، صنعت نفت شاید توجه خاصی نسبت به آنچه در صنعت خودرو رخ میدهد توجه خاصی نشان ندادهاند. با اینحال اعلام آمارهای از تقریبا همه شرکتهای تولیدکننده خودرو نشان میدهد برنامه ها برای حرکت از سوی موتورهای احتراقی به سمت خودروهای الکتریکی جدی است و حتی برخی شرکتها قصد دارند به طور کامل تولید خودروهای احتراقی را از سال 2050 به بعد متوقف کنند که باید چشمهای بینای صنعت نفت را به خود معطوف کند.
شرکتهای فولکس واگن و آئودی برنامه دارند که تا سال 2025، فروش خودروهای الکتریکی 25 درصد و یا حتی بیشتر از فروش خودروهایشان را در اختیار داشته باشد. این درحالی است که مرسدس بنز قصد دارد ناوگان جدیدی از خودروهای الکتریکی را به بازار عرضه کند. خودروسازان دیگری مانند ب.ام.و، جنرال موتورز، تسلا و دیگران هم برنامههای جاهطلبانهای در این زمینه در سر دارند.
علاوه بر این، معرفی خودروهای نیمه خودران یا کاملا خودران نیز بر آینده مصرف نفت تاثیرگذار خواهد بود. این تغییر پارادایم چه معنایی برای شرکتهای نفتی خواهد داشت؟ بدون شک نفوذ سریع خودروهای الکتریکی تاثیر قابل توجهی بر تقاضای نفت در بخش حمل و نقل جادهای خواهد گذاشت که بخش عمده ای از نفت مصرفی جهان را به خود اختصاص میدهد. دربرخی مطالب پیشبینی شده که تحت شرایط فعلی، خودروهای الکتریکی تا سال 2040 روزانه 13.8 میلیون بشکه از تقاضای جهانی نفت میکاهند که این رقم ممکن است تا نزدیک به 40 میلیون بشکه نیز افزایش پیدا کند.
برای دفاع از صنعت نفت دربرابر این مسایل، آیا قیمت زیر 50 دلاری کنونی هربشکه نفت بخشی از استراتژی شرکتهای نفت و گاز برای تاثیرگذاری برای روند رشد صنایع جایگزین مانند خودروهای الکتریکی است؟ یا به دلیل نوآوریهای فناورانه است یا سیاستهای خودمخربی که هر تولیدکنندهای با توجه به منافع شخصی خود اتخاذ کرده است؟ برخی شرکتهای هوشمند همین الان هم فلسفه قدیمیشان را تغییر داده اند و بهجای اینکه فقط شرکت نفت و گاز باشند، کسبوکارهای جدیدی مانند توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را هم در دست اقدام قرار دادهاند. دیر یا زود بسیاری از شرکتهای نفتی باید استراژی جدیدی را به کار بگیرند قبل از اینکه خیلی دیر شده باشد.