دستیابی به منابع نفت و گاز در منطقه آذربایجان، قفقاز و باکو، از دیرباز حفاری اکتشافی را در لایه های بهره ده (Productive series) مورد توجه ایران قرار داد و کارشناسان خارجی مقیم کشورمان نیز باتوجه به شرایط روز در سواحل خزر جنوبی حفاری هایی را انجام دادند.
بر اساس اعلام شرکت ملی نفت ایران، شرکتهای نفتی فرانسوی، آلمانی و کارشناسان نفتی شوروی سابق در سالهای 1928 تا 1942 حدوداً 6 حلقه چاه کم عمق در استانهای مازندران و گلستان حفاری کردند که البته نتایج مطالعات خود را از کشور خارج کرده و ارائه ندادند. نتیجه فعالیتهای اکتشافی شرکت ملی نفت ایران نیز بین سالهای 1960 تا 1970، حفاری 16 حلقه چاه (11 حلقه در دشت گرگان، 3 حلقه در مازندران و 2 حلقه چاه در گیلان) بود که متاسفانه ثمره خاصی از آن حاصل نشد. از سال 1368 تا 1375 نیز سه حلقه چاه دریایی کم عمق شامل خزر -1، مقداد و میثم از سوی مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت حفاری شد که نتیجه ای در بر نداشتند.
در فاصله سالهای 1999 تا 2000 میلادی نیز برای انجام مطالعه جامع در بخش ایرانی خزر کنسرسیومی متشکل از سه شرکت صاحب نام شل، لاسمو و وبا اویل (Veba oi) با همکاری نفت خزر تشکیل شد که در نتیجه آن یک گروه تحت عنوان گروه مطالعاتی خزر جنوبی (Sought Caspian Study Group، SCSG) شروع به کار کرد و مهمترین دستاورد آن معرفی ناحیه عمیق بخش ایرانی دریای خزر به عنوان منطقه دارای پتانسیل بود. یکی از اهداف گروه SCSG پی بردن به این مسئله بود که آیا می توان در بخش ایرانی خزر انتظار وجود سیستم نفتی (شامل سنگ منشاء، سنگ مخزن و پوش سنگ) داشت یا خیر که با بررسیهای انجام شده پاسخ این سوال مثبت تشخیص داده شد و در طول 22 ماه، 10 هزار کیلومتراطلاعات لرزهای دو بعدی برداشت شد.
این گروه مطالعاتی همچنین اطلاعات مربوط به 26 چاه حفاری شده در کشورهای آذربایجان و ترکمنستان را بررسی کردند و ارتباط میان سازندهای موجود در چاههای مختلف این کشورها و چاههای حفر شده در ایران را مقایسه کردند. همچنین مطالعه ژئوشیمیایی نشتهای نفتی و بررسی همخوانی میان این نشتها و سنگ منشاءهای موجود در کشورهای مجاور از دیگر فعالیتهای این گروه بود.
در نهایت با انجام مطالعات زمینشناسی و ژئوفیزیک (Geophysic & Geology ،86) ساختار زمینشناسی در دریای خزر کشف شد که 46 ساختار آن از وضعیت بهتری برخوردار بودند، از میان آنها نیز هشت ساختار منتخب در اولویت مطالعات جامع به منظور اکتشاف و تولید قرار گرفتند. در همین راستا از بهمن ماه سال 1388 عملیات حفاری روی یکی از این هشت بلوک اولویتدار (ساختار موسوم به 2/6) انجام شد که نتیجه آن کشف میدان هیدروکربوری سردار جنگل در آبهای عمیق دریای کاسپین بود.
چالشهای موجود در حوضه خزر و مشکلات حفاری در آبهای عمیق
وجود مخاطره های زمینشناسی (Geohazard) از جمله جریانهای موجود در کف بستر دریا (sea Current)، وجود آبهای پرفشار کم عمق (Swf= Shallow Water Flow)، سیستم گسلی پیچیده و فعال، گازهای کم عمق (Shallow Gas)، سرعت رسوبگذاری بسیار بالا که موجب تولید لایههای با فشار سازندی بحرانی و غیرعادی میشود از معضلات کار در حوضه آبهای عمیق است.
نبود چاه و یا میدانهای نفتی مجاور به منظور انجام عمل تطابق (corrolation) مهمترین چالش کار زمینشناسان عملیاتی در بخش ایرانی حوضه خزر است. برای شناخت تشکیلات زمینشناسی و یا سازندها و نیز مخازن هیدروکربوری از شباهتهای موجود بین چاه در حال حفاری با چاههای مجاور که معمولاً فاصله ای حدود 500 متر تا حدود 2 کیلومتر در اکثر حوضهها دارند، استفاده می شود، این در حالیست که نزدیکترین میدانی که اطلاعات خوبی از آن موجود است (میدان شاه دنیز کشور آذربایجان) تقریباً 170 کیلومتر با میدان سردار جنگل فاصله دارد که این امر ریسک عملیات زمین شناسی را افزایش می دهد.
هم اکنون اداره زمین شناسی شرکت نفت خزر با استفاده از نمونه ها و سایر اطلاعات زمین شناسی میدان شاه دنیز (به دلیل سهیم بودن شرکت ملی نفت در این میدان) که از مدتها پیش از طریق شرکت نیکو در اختیار بود، توانسته است به نتایج بسیار خوبی دست پیدا کند.
سیدرمضان بحرینی
رئیس اداره زمین شناسی شرکت نفت خزر