توفیر چندانی هم نمیکند. این واقعیت که «برای پیشگیری از افت تولید در پارس جنوبی فرصت چندانی باقی نمانده»، با یکیدوسال اینطرفتر یا آنطرفتر تغییری نخواهد کرد. اخیرا مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس هم با اشاره به تامین ۸۰ درصد گاز تولیدی کشور از میدان پارس جنوبی، یادآور شده که «این ۸۰ درصد تا ابدالدهر باقی نمیماند و باید به فکر نگهداشت تولید در این میدان مشترک بود». اصلا به همین دلیل بود که فشارافزایی گاز در قرارداد (الگوی جدید قراردادهای نفتی) توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی دیده شد تا همگام با توسعه این فاز، الگوی فشارافزایی در دریا نیز برای تعمیم به دیگر فازهای پارس جنوبی شکل گیرد؛ قراردادی که به مانع تحریمها برخورد و شرکت فرانسوی توتال که بهعنوان شرکتی مجرب در این حوزه قرار بود به عنوان رهبر کنسرسیوم توسعهدهنده فاز ۱۱ ایفای نقش کند، از این قرارداد کنارهگیری کرد. گذشته از همه حرف و حدیثهای جناحی یا غیرجناحی علیه وزارت نفت به دلیل امضای قرارداد با توتال که پیش و پس از کنارهگیری این شرکت فرانسوی مطرح شد و هنوز هم میشود و فارغ از منازعات تکراری بر سر نعمت یا نقمت تلقی کردن تحریم، موضوع مهم امروز برای صنعت نفت کشور، گذر از تنگناهایی است که تحریم بر این صنعت تحمیل کرده و بیشک، نقض برنامهریزیهای صورتگرفته برای چگونگی مقابله با افت تولید گاز در پارس جنوبی از جمله این تنگناهاست.
قبل از اعلام رسمی کنارهگیری توتال از طرح توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی، وقتی از شهاب گرامی، رئیس پژوهشکده ازدیاد برداشت نفت و گاز به عنوان مرکز پژوهشی منتخب این طرح توسعه، درباره اهمیت فشارافزایی در پارس جنوبی پرسیدم، گفت: «میدانهای گازی ما در مرحله دوم عمر خود قرار دارند و بهطور طبیعی افت تولید را تجربه میکنند. بنابراین برای حفظ تولید پایدار، یا باید چاههای جدیدی حفر شود یا از کمپرسورها استفاده کنیم. بهکارگیری کمپرسور سرچاهی هم در صنعت نفت ما رویداد جدیدی نیست؛ کمااینکه در منطقه نار و کنگان همین کار را کردهایم، اما در میدان مشترک پارس جنوبی شرایط متفاوت است. مخزن در دریاست؛ سکوها محدودیتهای خاص خود را دارند و ما تجربه جدی احداث سکویی که بتواند وزن و تناژ کمپرسورهای فشارافزا را تحمل کند، نداشتهایم. از این حیث طبیعی است حضور شرکتی که در این زمینه کار کرده، ضروری است و انتقال فناوری در چنین سطحی به منظور اجرا در دیگر فازهای پارس جنوبی، بسیار ارزشمند».
موضوعی که گرامی به آن اشاره کرد، یکی از دو چالشی است که در نگهداشت تولید گاز در دریا با آن مواجهیم؛ یعنی نبود قابلیت احداث سکوهایی متناسب برای استقرار کمپرسورهای فشارافزا در داخل کشور. اما چالش دوم چیست؟ کریم زبیدی، مدیر برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران به این پرسش پاسخ میدهد و البته پیش از آن، درباره اهمیت پیشگیری از افت تولید پارس جنوبی به نکته مهمی اشاره میکند: «روند کاهش تولید در این میدان در سالهای ۲۰۲۱- ۲۰۲۵ آغاز میشود. ناگزیر باید هرچه زودتر استفاده از کمپرسورهای فشارافزا در دستور کار فازهای توسعهای پارس جنوبی قرار گیرد. تا زمانی که آب در مخزن حرکت نکرده و بالا نیامده باشد، میتوان نسبت به برداشت گاز اقدام کرد؛ اما اگر آب بالا بیاید دیگر نمیتوان گاز را نجات داد؛ گاز به تله میافتد و دیگر تولید آن امکانپذیر نخواهد بود».
زبیدی درباره الزامات عملیات فشارافزایی گاز در دریا توضیح میدهد: «از آنجا که فعالیت کمپرسورها با ارتعاش و لرزههای زیادی همراه است، ساختار و سازه سکو باید به قدری قوی و مستحکم باشند که بتواند برای چند سال تکانهها و لرزشهای کمپرسور را تحمل کند. به همین دلیل است که در استفاده از کمپرسورها در خشکی با چالش روبهرو نیستیم، زیرا کمپرسور روی زمین مستقر میشود و شدت ارتعاشات مشکلی ایجاد نمیکند».
موضوع دیگری که زبیدی به آن اشاره دارد، لزوم بهرهمندی از کمپرسورهایی خاص در فشارافزایی گاز در دریاست؛ کمپرسورهایی که به منظور متراکمسازی گاز ترش پارس جنوبی لازم است از طراحی مخصوص و متالوژی ویژه و مقاومی برخوردار باشند. به عبارت دیگر، تحقق جلوگیری از افت تولید گاز در پارس جنوبی که با فشارافزایی گاز در دریا امکانپذیر میشود؛ دو پیشنیاز اساسی دارد: نخست سازه مستحکم سکو و سپس کمپرسورهایی با طراحی و متالوژی ویژه که تاکنون در صنعت نفت ایران ساخته و بهکارگیری نشدهاند.
معادله پیچیدهای نیست. برای تداوم تولید گاز در پارس جنوبی باید تدابیری اندیشید. البته بهتر است بگوییم با توجه به اینکه تحریم، مانع پیشبرد تدابیر قبلی شد، باید با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات کنونی صنعت نفت در این زمینه راهکاری یافت. پتروپارس، شرکت ایرانی عضو کنسرسیوم توسعهدهنده فاز ۱۱ تجربه ساخت کمپرسور تقویت فشار ندارد و به گفته محمد مشکینفام، مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس، زیرساختهای لازم برای ساخت سکوهای فشارافزا هم در یاردهای شرکتهای داخلی مانند صدرا، تاسیسات دریایی، ایزوایکو، صف و … موجود نیست و فناوری ساخت چنین سکوهایی، نه تنها در ایران که در خاورمیانه هم وجود ندارد. وی برای ساخت سکوی فشارافزا، از پیگیری طرحی خبر میدهد که یک شرکت فرانسوی پیش از بازگشت تحریمها ارائه داده و میگوید انتظار داریم با اتکا به این طرح، بتوان کار طراحی پایه سکو را با یک شرکت خارجی یا داخلی دنبال کرد.
زبیدی هم با اشاره به ظرفیتهای کنونی صنعت نفت که پاسخگوی نیاز فشارافزایی گاز در دریا نیست، میگوید: «اینکه امروز چنین قابلیت و ظرفیتی در کشور وجود ندارد، به این معنا نیست که امکان دستیابی به آن نیز فراهم نخواهد شد و امیدواریم شرکتهای توانمند داخلی در این عرصه هم بدرخشند و بتوانند یا مهندسی معکوس، خلا این حلقه مفقوده را پر کنند». وی ابراز امیدواری میکند که بتوان در چند فاز از این فناوری استفاده کرد و در دیگر فازها از توانمندی شرکتهای ایرانی بهرهمند شد.
از رضا دهقان، معاون توسعه و مهندسی شرکت ملی نفت ایران هم در این زمینه جویا میشوم. او نیز به مطالعات مفهومی که با کمک مشاوری خارجی انجام شده اشاره میکند و در پاسخ به اینکه با ادامه روند تحریمها، تکلیف فشارافزایی در پارس جنوبی چه خواهد شد، میگوید: «هیچ عقل سلیمی حکم نمیکند که چرخ دوبار اختراع شود، اما اگر شرایط ایجاب کند و روند کنونی ادامهدار شود، باید با تکیه به ظرفیتهای داخلی در این مسیر حرکت کرد. توان امروز شرکتهای ایرانی نسبت به آن زمان که توسعه پارس جنوبی آغاز شد، بسیار متفاوت است».
وی ضمن اینکه ابراز امیدواری میکند در آینده، شرایط به نحو دیگری پیش رود و فضا برای برقراری دوباره همکارهای بینالمللی در سطح گسترده مستعد شود، این را هم یادآور میشود که الگوی جدید قراردادهای نفتی این گنجایش را دارد که پس از آغاز فرآیند اجرا، شریکی به طرف قرارداد اضافه شود.
وزارت نفت پیش از این با مدنظر قرار دادن فاز فشارافزایی گاز در قرارداد توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی و امضای این قرارداد با شرکتی مجرب در این حوزه، نشان داد همانقدر که در فکرِ امروز این میدان گازی مشترک است، دغدغه فردای آن را نیز در سر دارد. اما به هر روی شرایط کشور به گونه دیگری رقم خورد و طبیعی است که اوضاع جدید، برنامهریزی متفاوتی را میطلبد. در این میان انتظار بیراهی نیست که منتقدان امضای قرارداد توسعه فاز ۱۱ با توتال هم که به واسطه تحریم، به خواست خود مبنی بر توقف همکاری با این شرکت فرانسوی دست یافتند، از راهکارهای پیشنهادیشان برای مقابله با افت تولید گاز در سمتِ ایرانی بزرگترین میدان گازی جهان پرده بردارند و از این طریق، وزارت نفت را یاری دهند. معاون توسعه و مهندسی شرکت ملی نفت ایران تاکید میکند که «تحت هر شرایطی»، عملیات اجرایی توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی امسال آغاز میشود؛ بیژن زنگنه، وزیر نفت هم پیشتر از برنامهریزی برای آغاز عملیات اجرایی این طرح توسعه در آیندهای نزدیک خبر داده بود. از مجموع گفتهها و شنیدهها اینطور برداشت میشود که احتمالا جزئیات فرایند توسعه این میدان (در فاز تولید) حداکثر ظرف یکی دو ماه آینده مشخص و روند اجرای کار آغاز میشود. به فراخور حتما چارهاندیشی درباره الزامات و نحوه مقابله با افت تولید هم مدنظر است. فراموش نکنیم گذشته از آنکه به مدد شتاببخشی به روند توسعه پارس جنوبی در سالهای اخیر، ایران در برداشت روزانه گاز از این میدان نسبت به قطر پیشتاز و این میدان به نمادی از اقتدار ملی بدل شده است، بخش عمده گاز مورد نیاز کشور هم از این محل تامین میشود. این همه، ضرورت نگهداشت تولید گاز در پارس جنوبی را دوچندان میکند.
هانیه موحد