قدر* نخست؛ از رویا تا واقعیت
ایده ساخت یک پالایشگاه بزرگ میعانات گازی در جنوب کشور زمانی شکل گرفت که پس از فازهای یک، 2 و 3 پارسجنوبی، فازهای 4 و 5 نیز در نوبت افتتاح قرار گرفتند. سال 1383، زمانی که هر دو فاز پارس جنوبی، روزانه حدود 50 میلیون مترمکعب گاز طبیعی و 75 تا 80 هزار بشکه در روز میعانات گازی تولید میکردند، نبود پالایشگاهی مناسب برای این حجم از میعانات گازی به چشم میآمد. بهویژه آنکه میعانات گازی مانند نفت نیست که تولید آن را در مواقع لزوم، بتوان کاهش داد، زیرا کاهش تولید میعانات گازی با کاهش تولید گاز همراه است و این موضوع برای کشوری که نه تنها مصرفکننده بزرگ گاز طبیعی است، بلکه گام در عرصه تجارت جهانی گاز نهاده، قابل پذیرش نبود. فازهای پارس جنوبی همچنان قابل تعریف و اجرا بودند، بنابراین ایده ساخت پالایشگاه میعانات گازی به عنوان یکی از طرحهای زیرمجموعه شرکت ملی مهندسی ساختمان نفت تعریف شد.
از سوی دیگر، نگاهی به بخش انرژی کشور در 40 سال اخیر نشان میدهد تولید داخلی بنزین تنها در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی پاسخگوی نیاز کشور بود، اما از ابتدای دهه 60، میزان مصرف از تولید سبقت گرفت و این موضوع به آغاز واردات بنزین انجامید. این روند با گذشت سالها همچنان ادامه داشت تا جایی که سال 85، منحنی مصرف بنزین از 73 میلیون لیتر در روز گذشت. تولید میعانات گازی و مصرف بالای بنزین عواملی بودند که نیاز به ساخت پالایشگاه میعانات گازی را پررنگتر میکردند.
شرکت نفت ستاره خلیج فارس تاسیس شد. دوم بهمن سال 85، خبری با این تیتر منتشر شد که نوید ساخت پالایشگاه میعانات گازی بندرعباس از سوی شرکت نفت ستاره خلیج فارس را میداد. مقرر شد که این طرح با مشارکت شرکت «استار پترو گاز اندونزی»، شرکت سرمایهگذاری صندوق بازنشستگی صنعت نفت و شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران، به صورت سهامی خاص تاسیس و اجرای طرح احداث پالایشگاه میعانات گازی نیز به این شرکت واگذار شد. پالایشگاهی که هرچند شرکت تازه تاسیس «نفت ستاره خلیج فارس» طرح ساخت آن را به عهده گرفت، اما طراحی بنیادی آن را شرکت طراحی و ساختمان نفت و شرکت ایآیال (EIL) هند به پایان رسانده بودند.
قدر دوم؛ تقسیم سهام پالایشگاه
حالا برای هر کاری پول لازم است چه رسد به ساخت پالایشگاه، آن هم در مساحت 700 هکتار زمین! نخستین گام برای تامین منابع مالی، تقسیم سهام پالایشگاه بود. دو حساب اعتباری السی بزرگ باز شد و سهام آن میان شرکت استار پتروگاز اندونزی، شرکت سرمایهگذاری صندوق بازنشستگی صنعت نفت، شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران و شرکت نفت ستاره خلیج فارس تقسیم شد. پس از مدتی، سرمایهگذار اندونزیایی ۳۵ درصد از سهام خود را به سازمان تامین اجتماعی واگذار کرد و تنها ۱۵ درصد این سهام را برای خود نگه داشت. در کنار همه این کارها، واگذاری این پروژه به بخش خصوصی نیز فراموش نشد.
شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی با ۱۰ شرکت مهندسی مشاور ایرانی و حدود ۲۴ پیمانکار داخلی قرارداد امضا کرد؛ قراردادی که برای گام نخست اجرا، ۳۰۰ میلیون دلار صرفهجویی اقتصادی در بر داشت. با حمایتهای بانک مرکزی و مجموعه وزارت نفت، اعتبارات این پروژه تامین شد و مبلغ ۵۰۰ میلیون دلار از حساب ذخیره ارزی به حساب ساخت ستاره خلیجفارس واریز شد.
سرانجام قرارداد اجرایی ساخت این پالایشگاه به صورت ییپیسی (طراحی، تدارکات و اجرا) در اردیبهشت سال 86 و با سرمایهگذاری یک میلیارد و ۷۰۰ هزار یورویی امضا و عملیات مهندسی اجرای طرح ساخت پالایشگاه میعانات گازی با ظرفیت ۳۶۰ هزار بشکه در روز و با هدف پالایش ۳۶۰ هزار بشکه میعانات گازی، تولید بنزین، سوخت جت و دیگر فرآوردههای باارزش مطابق با استانداردهای روز اروپا، با ایجاد سه ردیف پالایشی هر یک به ظرفیت ۱۲۰ هزار بشکه در روز آغاز شد. مقرر شد خوراک مورد نیاز این پالایشگاه از طریق یک خط لوله به طول بیش از ۴۸۵ کیلومتر از پالایشگاههای گازی عسلویه تامین شود.
قدر سوم؛ تامین منابع مالی
دو سال گذشت؛ ستاره اما همچنان کمسو روزگار میگذراند. مقامها و مسئولان بر اهمیت بنزینسازی تاکید میکردند، حتی وزیر نفت وقت، ساخت پالایشگاه ستاره خلیج فارس را دنبال میکرد، اما همچنان کار به کندی پیش میرفت. دهم خرداد 88، شرکت نیکو و صندوق ذخیره ارزی، 500 میلیون دلار در اختیار شرکت توسعه صنایع پالایش نفت ایران گذاشتند تا شاید چرخ احداث ستاره بچرخد. با رایزنیهای وزارت نفت و مجلس شورای اسلامی، مبلغی از بودجه سال 88 به طور مستقیم برای ساخت پالایشگاه کنار گذاشته شد.
از سال 88 تا سال 90، در هر قدم بخشی از منابع مالی مورد نیاز برای احداث پالایشگاه ستاره خلیجفارس تامین میشد. یک بار بیش از یک میلیارد دلار از سوی وزارت نفت برای ساخت این پالایشگاه اختصاص داده شد، چرا که سهامداران این پالایشگاه نتوانستند پول مورد نیاز پروژه را به موقع تامین کنند، بنابراین سرمایه شرکت به هزار و ۵۰ میلیارد تومان رسید.
بر اساس برنامهریزیهای انجام شده، ۷۰ درصد از 2 میلیارد و 600 میلیون یورو سرمایه مورد نیاز برای ساخت پالایشگاه ستاره خلیجفارس باید از طریق فاینانس (جذب منابع مالی خارجی) تامین اعتبار میشد که بخشی از آن توسط شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی و بخشی نیز از سوی شرکت نیکو به صورت فاینانس تامین اعتبار شد، اما دیگر سهامداران برای جذب منابع مالی خارجی هیچ اقدامی نکردند.
اردیبهشت ماه سال 90، شرکت نیکو افزون بر 200 میلیون دلاری که در سال 89 به ستاره خلیجفارس اختصاص داده بود، 600 میلیون دلار دیگر را نیز برای ساخت این پالایشگاه هزینه کرد.
قرار بود ستاره، ایران را از واردات بنزین بینیاز کند، به حفظ محیطزیست کمک کند، اشتغالزایی کند، سوخت کشور را با استانداردهای اروپا همگون کند، اما همه اینها نیازمند مدیریت صحیح، تامین منابع مالی و بهرهمندی از پیمانکاران متخصص بود. بیتردید ارزش افزوده پالایشگاه میعانات گازی نیز از پالایشگاههای نفتی بیشتر بود. با وجود این همه مزیت، چرا کار با شتاب پیش نمیرفت؟!
قدر چهارم؛ ایران رایش سوم نیست
رایش سوم* با فرماندهی آدولف هیتلر از بازیگران اصلی جنگ جهانی دوم بود. جنگی که سرنوشت آن با تحریم سوخت و بنزین تانکهای متحدین و بدون استفاده ماندن ادوات جنگی آلمان و کشورهای متحدش تعیین شد تا جایی که تپانچه خودکشی به دست گرفتند و مغلوب میدان شدند.
ژنرال مانتوفل، فرمانده قوای آلمان در بلژیک مدتها پس از پایان جنگ جهانی دوم، گفت: «یک عامل سبب شکست ما در جبهه غرب شد. حضور در نبرد «رن» که ستون فقرات آلمان را شکست، از سویی تانکهای ما سوخت خود را در نبردی بیحاصل از دست دادند و از سوی دیگر ما زبدهترین نیروهای تهاجمی خود را به کشتن دادیم.»
نگاهی بر این مقطع از تاریخ، موقعیت حساس ایران در زمان تحریمها را نشان میدهد. دیگر نمیشد چنین نسخهای را برای کشوری که خود ذخایر انرژی بسیار دارد، تجویز کرد و منتظر تسلیم او ماند.
مهر ماه سال 88، کنگره آمریکا با ۸۰ رأی موافق و ۱۷ رأی مخالف طرح ممنوعیت صادرات سوخت به ایران را به دفتر باراک اوباما، رئیس جمهوری وقت آمریکا فرستاد که بر اساس آن هر شرکت خارجی که بیش از یک میلیون دلار بنزین یا سایر فرآوردههای نفتی پالایش شده را به ایران صادر میکرد، با تحریمهای آمریکا روبهرو میشد و شرکتهای غیرآمریکایی که بیش از یک میلیون دلار به ایران فرآوردههای نفتی میفروختند، از فهرست فروشندگان نفت به وزارت انرژی آمریکا حذف میشدند.
در این میان، وزارت نفت ایران نیز برای شرکتهایی که به تعهدهای خود در قبال ایران عمل نمیکردند اعلام کرد تا در صورت متوقف ساختن تحویل فرآوردههای سوختی به ایران، وزارت نفت نیز در اقدامی متقابل آنها را از فهرست تامینکنندگان بنزین خود خارج میکند. تهدیدی که آگاهان بازار انرژی معنی آن را خوب میدانستند، اما ایران باید خود را برای هرگونه پیشآمد سخت آماده میکرد. طرحهای بنزینسازی پالایشگاههای ایران همچنان مشغول کار بودند که در این میان باز هم نگاهها بر ستاره خلیجفارس معطوف شد تا ایران ثابت کند سیاستمداران آمریکایی نمیتوانند با بهانه کردن بنزین مورد نیاز ایران، سیاست چماق و هویج* را در پیش گیرند.
قدر پنجم؛ خانواده پالایشگاه و فرزندانش
ساخت یک پالایشگاه میعانات گازی به تنهایی کافی نبود. تاسیسات و تجهیزاتی نیاز بود تا خوراک لازم را به این پالایشگاه برساند و محصولات تولیدی را نیز از پالایشگاه منتقل کند، بنابراین، بزرگترین خط لوله انتقال میعانات گازی ایران به طول 400 کیلومتر با دستور وزیر نفت وقت و با ظرفیت ذخیرهسازی حدود یک میلیون و 400 هزار بشکه راهاندازی شد، در صورتی که این خط احداث نمیشد، به اجبار فازهای ۹ و ۱۰ پارس جنوبی تعطیل میشد که در این حالت، ناخواسته با بحران گازی در کشور روبهرو میشدیم.
در آذرماه سال 94، مدیر منطقه 6 عملیات انتقال گاز از راهاندازی و تزریق گاز فاز نخست خط لوله 30 اینچ غرب بندرعباس خبر داد. خطی که از خط هفتم سراسری منشعب شد و وظیفه انتقال گاز به صنایع عمده و راهبردی غرب استان هرمزگان را بر عهده داشت. دیگر خطوط انتقال فرآورده و گاز نیز تا امروز برای تامین نیاز و ارسال محصول پالایشگاه با موفقیت احداث و راهاندازی شدهاند.
قدر ششم؛ ستاره در انتظار تدبیر و امید
12 مرداد 1392 دولت یازدهم آغاز شد. 24 مرداد 1392 بیژن زنگنه، وزیر نفت شد و پروژه به گل نشسته ستاره خلیجفارس را تحویل گرفت. حالا همه نگاهها به دوره وزارت او بود تا ببینند این کلاف سردرگم را چگونه از هم باز میکند. زنگنه در سیزدهم مرداد ماه همان سال، برنامه پیشنهادی خود برای اداره صنعت نفت را در چهار فصل منتشر کرد که در فصل دوم یا همان برنامه کوتاه مدت، از تلاش برای فعال کردن و به نتیجه رساندن مرحله به مرحله پالایشگاه ستاره خلیجفارس سخن گفت. هنوز بهرهبرداری از فاز نخست پالایشگاه ستاره خلیجفارس به دلیل کمبود منابع مالی، محقق نشده بود، به همین دلیل دولت یازدهم و به تبع آن بیژن زنگنه به عنوان وزیر نفت، بر شتاببخشی بر اجرای این طرح، تاکید ویژه داشتند، بنابراین بررسی، پیگیری و تعیین تکلیف پروژه پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیج فارس به عنوان اولویتدارترین طرح پالایشی کشور و مهمترین اقدام وزارت نفت و شرکت ملی پالایش و پخش در صدر اقدامات 100روزه دولت یازدهم قرار گرفت.
از نگاه زنگنه، راستگویی و بیان واقعیتهای کشور برای مردم و مسئولان، نخستین راه برای اصلاح امور بود. او با چنین دیدگاهی، انتقادهایی صریح از تاخیر اجرای پروژههای نفتی در هفتههای نخست تصدی وزارت نفت داشت. هفت سال پیش از آن، در زمان آغاز ساخت نخستین پالایشگاه میعانات گازی، هیچ کسی تصور نمیکرد ساخت این پالایشگاه تا این اندازه به طول بینجامد و سرانجام زنگنه، عهدهدار تکمیل و راهاندازی آن شود. وی در بازدیدی که هفتم اسفند ماه سال 92 از پالایشگاه در حال ساخت ستاره خلیج فارس داشت از روند پیشرفت پروژه در سالهای پیش از آن، ابراز نارضایتی کرد و آن را نشاندهنده یک اغتشاش مدیریتی دانست که میتوان از آن به عنوان موردی خاص برای تدریس استفاده کرد.
زنگنه معتقد بود درصد پیشرفت پروژه با میزان هزینهها متناسب نیست و درصد پیشرفت آن تا سال 92 را مایه شرمساری دانست، اما به مردم اطمینان خاطر داد که زمان زیادی نخواهد کشید که ایران نه تنها واردات بنزین را قطع کند، بلکه با وارد شدن پالایشگاه ستاره خلیج فارس، حتی به صادرکننده بنزین بدل شود.
قدر هفتم؛ افزایش سهم بخش خصوصی
در شهریور ماه سال 93، شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی، تصمیم گرفت تا سهم خود را با استفاده نکردن از حق تقدم ناشی از افزایش سرمایه شرکت نفت ستاره خلیجفارس در پالایشگاه به زیر ۲۰ درصد کاهش دهد تا در مقابل با افزایش سهم بخش خصوصی در پروژه پالایشی ستاره خلیج فارس، امکان دریافت وام از صندوق توسعه ملی فراهم و اعتبار اخذ شده صرف راهاندازی فاز نخست پروژه شود. بر این اساس، سهم شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران به ۱۸ درصد، شرکت سرمایهگذاری صندوق بازنشستگی کارکنان صنعت نفت به ۳۴ درصد و سهم شرکت سرمایهگذاری نفت و گاز و پتروشیمی به ۴۹ درصد رسید.
همکاری بخش دولتی و بخش خصوصی، روند ساخت پالایشگاه را شتاب بخشید. اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری، در بازدید بهمن ماه 93 از بزرگترین پروژه بنزینسازی کشور، اعلام کرد که پالایشگاه ستاره خلیج فارس، کشور را از واردات بنزین بینیاز میکند، بنابراین دولت یازدهم برای رفع موانع ساخت پالایشگاه ستاره خلیج فارس به عنوان بزرگترین پالایشگاه تولیدکننده بنزین نگاه ویژهای دارد.
قدر هشتم؛ مشعل فروزان
دولت یازدهم، نه تنها میخواست افتخار خودکفایی در تامین بنزین را به نام خود ثبت کند، بلکه در پی آن بود که افزایش کیفیت و ظرفیت این فرآورده راهبردی را نیز از جمله دستاوردهای خود رقم زند تا ایران را وارد باشگاه جهانی صادرکنندگان بنزین کند. کارها خوب پیش میرفت. پس از اجرایی شدن برجام در دیماه ۹۴ و رفع تحریم از خرید تجهیزات با تکنولوژی بالا برای این پروژه، سرعت کار بازهم بالاتر رفت.
22 اسفند 1394، روز مهمی در تاریخ صنعت پالایش کشور بود؛ روزی که از آغاز عملیات فرآیند تقطیر و تصفیه بنزین در بزرگترین و نخستین پالایشگاه میعانات گازی کشور حکایت داشت. زنگنه به بندرعباس رفت و مشعل پالایشگاه ستاره خلیج فارس را روشن کرد. وزیر نفت، ترکیب سهامداران شامل تاپیکو، صندوق بازنشستگی صنعت نفت و بانک ملت به عنوان بانک عامل را نشانه عزم دولت برای پایان بخشیدن به این پروژه عنوان کرد.
اسحاق جهانگیری و بیژن زنگنه، بار دیگر در 27 شهریور سال 95، با هدف بهرهبرداری رسمی از واحد تقطیر فاز نخست پالایشگاه ستاره خلیج فارس به بندرعباس رفتند و وعده دادند که روند پیشرفت طرح را به صورت هفتگی با حضور سهامداران پیگیری کنند.
قدر نهم؛ بورس انرژی
3 هزار میلیارد ریال اوراق سلف بنزین اکتان 90 پالایشگاه ستاره خلیج فارس در دومین روز از شهریور سال 95، تنها در عرض چند ثانیه در بورس انرژی فروخته شد. این اوراق نوعی از ابزارهای تامین مالی اسلامی به شمار میروند که براساس آن، پس از انتشار اوراق سلف، خریداران این اوراق میتوانند در سررسیدها اقدام به دریافت محصول کنند یا این که معادل ارزش آن را دریافت کنند. پس از عرضه اوراق سلف بنزین اکتان ۹۰ پالایشگاه ستاره خلیج فارس، تعداد یک میلیون و ۴۰۰ هزار و ۵۹۲ سهم با قیمت پایه ۲ میلیون و ۱۴۱ هزار و ۹۵۰ ریال به فروش رفت.
در هفتههای اخیر نیز، نخستین محموله گاز مایع پالایشگاه ستاره خلیج فارس با
حجم ۲ هزار تن در رینگ بینالملل بازار فیزیکی بورس انرژی ایران عرضه و با
قیمت ۵۸۵ دلار در هر تن معامله شد.
قدر دهم؛ از برجام تا ستاره
حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران معتقد است اگر برجام نبود پالایشگاه ستاره خلیج فارس هرگز راهاندازی نمیشد. وی این جمله را زمانی گفت که برای افتتاح پالایشگاه ستاره خلیجفارس در هوای مطبوع اردیبهشت ماه 96، وارد جمع مردم خونگرم جنوب شد. به گفته وی، برجام موجب شد تا نه تنها تجهیزات مورد نیاز پالایشگاه که در کشورهای دیگر توقیف شده بود، خریداری شود، بلکه همه تجهیزات به ایران آمده و نصب شوند.
دکتر روحانی در مراسم پردهبرداری از یادمان افتتاح فاز نخست این پالایشگاه، بهرهبرداری از این پروژه و خودکفایی در تولید بنزین را سبب افتخار ملت ایران دانست. این موضوع در جملات زنگنه نیز هویدا بود. راه توسعه کشور روشن است. این جمله را زنگنه گفت، در حالی که اطمینان داشت وزارت نفت هیچ نیازی به افتتاحهای نمایشی ندارد، زیرا از تمام توان متخصصان خود بهره گرفته و از منابع مالی به صورت قطره چکانی استفاده کرده تا پول، درست و بجا و با تمرکز بر اولویتها به مصرف برسد تا طرح نسبت به گذشته، پیشرفت بهتری داشته باشد.
تحریمها هزینه هنگفتی برای ساخت پالایشگاه ستاره خلیج فارس به ایران تحمیل کرده بودند؛ پروژهای که قرار بود با ۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون یورو در ۴۸ ماه تکمیل شود بیش از ۱۰ سال طول کشید و یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون یورو گرانتر تمام شد. در صورتی که برجام اجرا نمیشد و تحریمها ادامه پیدا میکرد، هم هزینه پروژه افزایش مییافت و هم پالایشگاه به اتمام نمیرسید، گرچه هرگز نمیتوان نقش سرمایهگذاران و متخصصان ایرانی در ساخت پروژه را نادیده انگاشت. 70 درصد از طراحی پروژه توسط مهندسان ایرانی انجام شد و در این میان 300 هزار نقشه برای طراحی پالایشگاه رد و بدل شد. ۶۰ درصد از تجهیزات پالایشگاه ایرانی است و ۱۰۰ درصد ساخت آن را شرکتهای ایرانی انجام دادند، حتی تجهیزات پیچیده را هم مهندسان ایرانی نصب کردند که اینها خود برگ زرین دیگری در دفتر سوابق کار متخصصان و سرمایهگذاران کشورمان به شمار میآمد..
قدر یازدهم؛ نمره قبولی
از دهم اردیبهشت تا بیستوسوم خرداد سال 96، مهلتی بود تا ستاره خلیجفارس خود را نشان دهد. سرانجام نخستین محموله بنزین تولیدی پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیجفارس به میزان ۲۱ میلیون لیتر، روز ۲۲ خردادماه، وارد انبار شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی منطقه بندرعباس شد.
البته این به معنای نخستین موفقیت ستاره خلیج فارس نبود. نخستین محموله نفتای پالایشگاه ستاره خلیج فارس حدود 280 هزار بشکه، در سوم بهمن 95، به یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس صادر شد. دومین محموله نفتا نیز در 27 بهمن همان سال، با حجم حدود 280 هزار بشکه به مقصد ژاپن صادر شد. در میان آن روزها و همزمان با دهه مبارک فجر، پالایشگاه ستاره خلیجفارس شاهد روشن شدن نخستین کوره بنزینسازی خود بود. این سرعت عمل تحقق وعدههای وزارت نفت دولت یازدهم در قیاس با دولتهای پیش از آن، بیانگر عزم راسخ این دولت در وفای به عهد بود.
کمتر از یک سال بعد، در آذرماه سال 96، نخستین محموله بنزین یورو ۵ پالایشگاه ستارهخلیجفارس به میزان ۱۷ میلیون لیتر، به انبار شهیدرجایی بندرعباس تحویل داده شد. محمولههای بنزین یورو 5، یکی پس از دیگری، ارسال میشدند. تا دی ماه 96، یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون لیتر بنزین با اکتان ۸۷ در این پالایشگاه تولید و به شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی تحویل داده شد.
دی، با هوای سردش، روزهای گرمی برای ستاره خلیجفارس داشت. در این ماه، 260 میلیون یورو در قالب اعطای وام برای تکمیل فازهای پالایشگاه از سوی صندوق توسعه ملی مصوب شد. تا آن زمان، یک سوم از ظرفیت تولید پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیجفارس محقق شده بود و مابقی آن نیز تا پایان سال 97 به بهرهبرداری خواهد رسید.
قدر دوازدهم؛ انتظار
تبدیل شدن از یک مصرفکننده بیرویه و واردکننده بزرگ بنزین، به کشور صادرکننده این سوخت ارزشمند، ادعایی بود که جامه عمل پوشیدن آن، عزمی جزم میخواست. با لنگ لنگان رفتن و سوسو زدن میان ابهاماتی از مشکلات مالی و پیمانکاران و سستیها، کار به جایی نمیرسید. کسی باید دست همت به زانو میگرفت و یا علی میگفت. مشکلات مالی همیشه هستند. پیمانکاران کارنابلد هم بیشتر. تحریم هم که شده حرف تکراری طرحها. اینکه کسی راه بلد باشد و فانوس به دست از میان تاریکی این بیشهزار شلوغ به سلامت عبور کند، شرط است. این فانوس چند سالی است در دستان زنگنه و مردان صنعت نفت قرار گرفته تا شعار تبدیل تحریم به فرصت را محقق کنند، آنچنان که تاکنون نیز نشان دادهاند بیتدبیر سخن نمیگویند و بیپشتوانه وعده نمیدهند. ایران در انتظار راهاندازی فاز دوم ستاره خلیج فارس است. هم ستارهاش باید بدرخشد، هم خلیجفارس را زنده نگه دارد. ما مردم نیز بد نیست، اگر دلی به حال این همه تلاش بسوزانیم و با دقت بیشتری از این فرآورده ارزشمند استفاده کنیم. هیچ قایقی با پارو زدن یک طرفه به ساحل آرامش نمیرسد.
پینوشت:
* از زمان باستان، ستارگان بر اساس درخشندگی ظاهری، تقسیم میشدهاند. به این تقسیمبندی در نجوم، قدر گفته میشود.
* واژهٔ «رایش» در زبان آلمانی
برخلاف واژه «امپراتوری»، بیانگر یک حکومت سلطنتی نیست و بیشتر به معنای یک
اتحادیه یا مجموعهای از چند سرزمین متحد است.
* چماق و هویج (به انگلیسی: Carrot and stick) در اصطلاح به سیاست ارائه
تشویق برای رفتار خوب و ارائه تنبیه برای رفتار بد گفته میشود. راهبرد هویج و چماق در مذاکراتی بهکار میرود که یک طرف، خواستار اقدامهایی
از طرف مقابل است و مجازاتی را برای طرف مقابل در صورت انجام
نشدن درخواست مطرح میکند.
فاطمه شعبانی