۶۰ سال از زمان تأسیس اوپک میگذرد. در نیم قرن اخیر وحدت اعضای اوپک کمرنگتر از هر زمان دیگری شده و به اعتقاد محمدحسین عادلی، دبیرکل پیشین مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF)، اکنون «سیاست» در رفتار برخی از اعضا بهخوبی مشاهده میشود و آنها به جای حمایت از اعضایی که به دلیل تحریمها به زور از بازار خارج شدهاند با کمال میل و گاهی استقبال میخواهند آن را جبران کنند و هیچ تمایلی برای همدردی با اعضای تحریمشده وجود ندارد، اما با همه این مسائل آیا باز هم ایران از اعضای تأثیرگذار اوپک است؟ عادلی معتقد است اگرچه سطح تولید و سهم بازار در عمل اساسیترین عامل تقویت موقعیت اعضای اوپک است، اما دیپلماسی و نقش کشور عضو محدود به سطح مربوطه نیست، بلکه به قدرت آن کشور، تاریخ و ظرفیت آن از نظر منطقهای و جهانی نیز برمیگردد. ایران برای داشتن چنین نقشی به اندازه کافی قدرتمند است و در جلب توجه برخی اعضای اوپک در دستیابی به اتفاقنظر و دفاع از قیمت نفت در مقابل مسائل دیگری که سهم بازار را تحت فشار قرار میداد موفق بوده است.
گفتوگو با محمدحسین عادلی، دبیرکل پیشین مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF) را در ادامه میخوانید.
در شصتمین سالروز تأسیس اوپک هستیم. از زمان پیدایش اوپک، این سازمان فراز و نشیبهای بسیاری را تجربه کرده است. به نظر شما کدام دورهها نقطه عطفی برای سازمان بودهاند و آیا اوپک توانسته است به اهداف برنامهریزیشده خود برسد؟
بگذارید ابتدا از این فرصت استفاده کنم و شصتمین سالروز تأسیس این سازمان را به اعضای اوپک، بهویژه بنیانگذاران این نهاد بینالمللی، تبریک بگویم که واقعاً در اقتصاد جهانی و در صحنههای انرژی مؤثر بوده است. بعضی از اقدامهای اوپک در دهه ۷۰ ممکن است برجستهتر باشند. بهطور مسلم تحریم نفتی سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴ یکی از این موارد است که سبب افزایش قیمتها و بیثباتی بازار نفت شد، همچنین در سال ۱۹۷۹ میلادی در پی خروج نفت ایران از بازار به دنبال تحولات پیروزی انقلاب اسلامی، بازار با کمبود ناگهانی نفت روبهرو شد که به افزایش قیمت نفت انجامید. در دهه ۸۰ میلادی قیمت نفت پایین آمد و کمی تثبیت شد، اما در اواخر دهه ۸۰ میلادی قیمت نفت بهطور شدیدی کاهش یافت و این موضوع مشکلات اقتصادی را برای کشورهای تولیدکننده نفت ایجاد کرد. در دهه ۹۰ میلادی قیمتهای پایین نفت به ثبات رسید، اما دوباره در سال ۱۹۹۸ میلادی دچار بحران مالی شدیم که بر بازار نفت نیز تأثیر منفی گذاشت. در سال ۲۰۰۰ میلادی قیمت نفت بهتدریج در حال افزایش بود و در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ به اوج خود رسید و سپس تا سال میلادی ۲۰۱۴ تثبیت شد و دوباره سقوط کرد و در محدوده طبیعی تثبیت شد، بنابراین اگر بهنوعی بتوان رویدادهای اوپک را بخشبندی کرد، میتوان گفت در دهه ۷۰ آنها نوعی عزم راسخ داشتند تا حاکمیت خود را بر نفت کنترل کنند و به بعضی از تحولات چشمگیر در بازار نفت منجر شد. در دهههای ۸۰ و ۹۰، البته بازار نفت بهطور کامل رو به کاهش بود، زیرا کشورهای مصرفکننده بهطوری فعال در بازار ایفای نقش میکردند، سپس در سال ۲۰۰۰ میلادی قیمتها دوباره افزایش یافت، اما از سال ۲۰۱۴ بازار نفت دائم با نوسانهای زیادی روبهرو بوده است. عوامل ایجاد این چالشها عبارتاند از مازاد عرضه بازار، آگاهی زیستمحیطی جهانی، افزایش گاز، انرژیهای تجدیدپذیر، تنش بین بعضی از کشورها در خاورمیانه و افزایش رقابت میان همه کشورهای تولیدکننده انرژی مانند ایالات متحده آمریکا، روسیه و دیگر کشورهای عضو و غیرعضو اوپک، بنابراین عوامل زیادی وجود دارد که بازار نفت را تحت تأثیر قرار میدهد و آن را تا حد ممکن بیثبات میکند.
اعضای سازمان تا چه اندازه در همگرایی دیدگاهها و دستیابی به اهدافشان موفق بودهاند؟ آنها تا چه اندازه توانستهاند استقلال تصمیمهای خود را در اوپک تأمین کنند؟
در واقع، در دهه نخست تأسیس اوپک، سطح همکاری اعضا بالاتر بود و بیشتر آنها تا حدی به اهداف عالی سازمان که ارتقای سطح رفاه مردم خود و سرعت بخشیدن به توسعه اقتصادی کشورشان بود، پایبند بودند، اما در حقیقت میتوان گفت که بعد از دهه ۷۰ و دهههای ۸۰ و ۹۰ برخی اعضای اوپک با یکدیگر همکاری نمیکردند و نوعی مداخله یا نفوذ از طرف کشورهای مصرفکننده وجود داشت و برخی اعضای اوپک تصمیمهای خود را کاملاً با کشورهای مصرفکننده هماهنگ میکردند. در این دوره بود که دو گروه در اوپک ظهور کردند. یکی از این گروهها از کشورهایی تشکیل شده بود که مشتاق افزایش درآمد خود از طریق صادرات نفت به نفع مردم و اقتصاد خود بودند و گروه دوم از کشورهایی تشکیل شده بود که نگران مقدار عرضه نفت در بازار بودند. گروه نخست حامی قیمت نفت بودند، در حالی که گروه دوم برای سهم بازار و ریختن نفت بیشتر به بازار فشار آوردند. گروه نخست شامل ایران، الجزایر، ونزوئلا، لیبی، نیجریه و عراق میشد، در حالی که پیروان گروه دوم عربستان سعودی و بقیه کشورهای حاشیه خلیجفارس بودند. به همین دلیل اوپک در رسیدن به اهداف خود چندان مؤثر و موفق نبود. در نتیجه تسلط گروه دوم در اوپک، قیمتهای نفت در واقع کاهش یافت و نتوانست با تورم قیمت صادرات کشورهای مصرفکننده که واردکننده نفت بودند، مطابقت داشته باشد. هماکنون، تعریف «استقلال» اوپک بسیار دشوار است. ممکن است گفته شود که شرایط اقتصاد دنیا و انرژی جهان چنان پیچیده شده است که هیچ بازیگری در واقع نمیتواند به تنهایی تصمیم بگیرد که کل بازار را تغییر دهد، بنابراین، به نوعی توافق یا همکاری میان بازیگران و فعالان عرصه بازارهای جهانی الزامی است. روشهای نو و راههایی برای حفظ استقلال یا دستیابی به اهداف وجود دارد. به همین دلیل است که میبینیم کشورهای عضو و غیرعضو اوپک دور هم جمع شدهاند و تصمیمهایی را با هم میگیرند تا بهواقع به ثبات بازار نفت کمک کنند.
همبستگی میان اعضای اوپک در حمایت از یکدیگر را چگونه ارزیابی میکنید؟ برای نمونه، اعضای اوپک تا چه اندازه از ایران و ونزوئلا که توسط ایالات متحده آمریکا تحریم شدهاند، حمایت کردند؟ و آیا از اساس حمایت از اعضا در بازار نفت در شرایطی که همه کشورها برای گرفتن سهمیه بالاتر میجنگند، معنا دارد؟
همانطور که گفتم در دوره اولیه تأسیس سازمان، اتحاد و همکاری میان کشورهای عضو بیشتر بود، اما در چند دهه گذشته با آثار خارجی کشورهای مصرفکننده و رقیبان اوپک، میبینیم که چنین وحدتی رو به زوال است. نهتنها رقابت وجود دارد، بلکه همچنین اکنون میتوان دید که سیاست بهخوبی در موقعیت برخی اعضا ریشه دوانده است، بنابراین میبینیم که وقتی تولید برخی اعضا مانند ایران و ونزوئلا به زور از بازار بیرون رانده میشود، دیگر اعضا به آسانی و گاهی اوقات با کمال میل میخواهند آن را جبران و به سهمیههای موقت خود اضافه کنند. هیچ تمایلی برای همدردی با اعضای تحریمشده و فشارهای ناعادلانه بر اعضای مشترک اوپک وجود ندارد، بنابراین ممکن است گفته شود که وحدت بسیار ضعیفی وجود دارد و هیچ عضوی در زمان چنین چالشهایی نمیتواند به حمایت دیگر اعضا تکیه کند، اما یک موضوع اکنون به نوعی قانون تبدیل شده است و آن این است که وقتی کشورهای تحریمشده دوباره به بازار بازگردند، افرادی که پیشتر سهمشان را تصاحب کرده بودند باید سهم آنها را پس دهند. این نوعی همکاری است که انتظار میرود همچنان در میان اعضا وجود داشته باشد.
آقای زنگنه بهعنوان یکی از وزیران نفت باتجربه اوپک، همیشه معتقد بوده است که سهم نفت اعضای اوپک که به هر دلیلی از بازار خارج شدهاند، باید در میان دیگر اعضای اوپک و نه در میان غیراوپکیها تقسیم شود تا زمانی که آنها دوباره به بازار بازمیگردند بتوانند سهام خود را مطالبه کنند. تا چه حد معتقدید که در شرایط کنونی چنین ایدهای عملی و قابل اجراست؟
همانطور که اشاره کردم، این یکی از زمینههایی است که اعضای اوپک ممکن است با یکدیگر همکاری کنند. تاریخچه اوپک نشان میدهد اعضایی از اوپک که سهم اعضای تحریمشده یا آسیبدیده را هنگام خارج شدنشان از بازار تصاحب کردهاند، هنگام عادی شدن شرایطشان، این سهم را بازگرداندهاند. فکر میکنم دیدگاه آقای زنگنه بهطور کامل عملی است و کمترین انتظاری است که یک عضو یا یک عضو مؤسس میتواند از بقیه داشته باشد. به نظر من اعضا برای ایجاد این گزینه باید با هم کار کنند و این راهحل عملی است. همه اعضایی که از سهم بازار از دست رفته عضو خارج شده از بازار، بهرهمند شدهاند، باید همکاری کنند و به عضو آسیبدیده کمک کنند تا در اسرع وقت به شرایط عادی برگردد. به نظر من این موضع بسیار معقولی است که آقای زنگنه اتخاذ کرده است و معتقدم ایران و دیگر اعضای اوپک باید بر چنین موضعی تأکید کنند و آن را به قاعدهای پذیرفتهشده در میان کشورهای عضو اوپک تبدیل کنند.
اکنون که ایران در ۱۰ سال گذشته دو بار سهم خود را در بازار از دست داده و هماکنون با تحریمهای ایالات متحده آمریکا روبهروست، آیا هنوز هم میتوان آن را بهعنوان عضوی با نفوذ در اوپک برشمرد؟ این پرسش را با اشاره به گفتههای چندباره آقای زنگنه که معتقدند موقعیت قدرت کشورها براساس توانایی تولید آنهاست و نه براساس ذخایرشان، میپرسم. شایان ذکر است که ایران بالاترین ذخایر مجموع نفت و گاز را در جهان دارد، اما تولیدش نسبت به ظرفیت موجود کم است و همچنین محدودیت شدیدی در صادرات نفت دارد.
به نظر من منطقی است که بگوییم تأثیرگذاری اعضا با سطح تولید و سهم بازار آنها ارتباط مستقیم دارد. هرچه عضوی از تولید و سهم بیشتری برخوردار باشد، انعطافپذیری و قدرت مانور بیشتری در جهتدهی و تأثیرگذاری بر بازار نفت خواهد داشت، اما در این میان حدس میزنم که دیپلماسی نفتی یا ظرفیت برای ایفای نقش چیزی فراتر از سطح تولید است و برخی کشورها مانند ایران بهطور سنتی چنین ظرفیتی را در اوپک تجربه کردهاند. در واقع بگذارید شما را به تاریخ ببرم. ایران بیگمان برای بازارهای جهانی نفت در کشورهای در حال توسعه الهامبخش بوده و آنها را به کنترل حاکمیت نفت و منابع طبیعی خود ترغیب کرده است. این موضوع به زمان مصدق بازمیگردد که دکتر مصدق، نخستوزیر ایران موفق شد از پس چالشهای آن زمان برآید و در روند تقابل ایران و شرکت نفت انگلیس در سازمان ملل متحد و همچنین در دیوان بینالمللی دادگستری موفق شود. در آن زمان و هنگامی که از ایالات متحده آمریکا بازگشت بهواقع الهامبخش جهانیان بود. مصدق در نشست سازمان ملل متحد شرکت کرد و با موفقیت از موقعیت ایران دفاع کرد. وی در مسیر بازگشت به ایران در مصر توقف داشت، در آنجا بسیار مورد استقبال واقع شد و همه مورخان موافق هستند که موقعیت ایران الهامبخش جهان سوم در گرفتن حاکمیت منابع طبیعی آنها بود، بنابراین با داشتن این پیشینه تاریخی، ایران یکی از اعضای بنیانگذار اوپک به شمار میآید و همیشه دیپلماسی بسیار فعالی را در این سازمان و بدون توجه به سطح تولید خود دنبال کرده است. ایران توانایی ایفای نقشی مؤثر در اوپک دارد. اگرچه من معتقدم سطح تولید و سهم بازار در عمل اساسیترین عامل تقویت موقعیت اعضای اوپک است، اما دیپلماسی و نقش کشورهای عضو، محدود به سطح تولید نیست، بلکه به قدرت آن کشور، تاریخ و ظرفیتش از نظر منطقهای و جهانی نیز برمیگردد. ایران برای داشتن چنین نقشی به اندازه کافی قدرتمند است.
مهمترین نقطه عطف ایران در اوپک را مربوط به کدام سالها میدانید؟ آیا میتوان ادعا کرد که ایران در هفت سال گذشته در اوپک سابقه قابل قبولی داشته است؟
در حقیقت معتقدم اگرچه ایران طی چهار دهه گذشته فراز و نشیبهایی را در اوپک تجربه کرده است، اما در بیشتر اوقات ایران در جلب توجه برخی اعضای اوپک در دستیابی به اتفاقنظر و دفاع از قیمت نفت در مقابل مسائل دیگری که سهم بازار را تحت فشار قرار میداد موفق بوده است، بنابراین میتوان گفت ایران در تلاش برای بهبود قیمتهای نفت و درآمدهای نفتی تاحدودی موفق بوده و این مورد ازسوی بسیاری از اعضای اوپک و مردم این کشورها پشتیبانی شده است، زیرا این موضوع گاهی اوقات سبب افزایش درآمد و کسب ثروت برای آنها شده است، از این رو توانایی بیشتری برای پیگیری تحولات اقتصادی خود دارند، اما درباره عملکرد ایران در هفت سال گذشته میتوان ادعا کرد که هفت سال گذشته سختترین سالها برای اقتصاد ایران، بهویژه بخش نفت ایران بوده است. میتوان گفت ایران بهواقع در پاسخگویی به این چالشها و ایجاد فرصتهایی از این چالشها بیش از هر زمان دیگری موفق بوده است. از نظر داخلی، اقتصاد ایران از هر زمان دیگری متنوعتر و مقاومتر شده است، اما درباره چالشهای اوپک، ایران در احیای سهم بازار خود و تبدیل آن به امتیاز بسیار موفق بود که بهواقع کار بسیار دشواری هم بود. ایران چند سالی از بازار خارج شده بود و سهم خود را از دست داده بود، در حالی که دیگر اعضای اوپک سهم ایران را گرفته بودند. این ایران بود که باید از موقعیت خود دفاع میکرد تا سهم بازار خود را بهدست آورد. این موضوع با دیپلماسی مؤثر آقای زنگنه با موفقیت انجام شد. بیگمان باید برای چنین دستاوردی از ایشان قدردانی کرد. میتوانیم بگوییم که این موضوع اکنون به یک اولویت تبدیل شده است که در آینده بسیار مفید خواهد بود. هنگامی که پس از طی دوره کنونی دوباره به بازار برگردیم، این امتیاز را خواهیم داشت. آن دسته از اعضایی که سهم بازار ایران را به خود اختصاص دادهاند، باید سهم ایران را پس دهند. این موضوع تنها برای ایران نیست، بلکه برای همه افرادی که با چنین شرایطی روبهرو باشند صدق میکند.
آیا فکر میکنید روزی فرا برسد که کشورهای عضو و غیرعضو اوپک زیر پوشش اوپک پلاس و بهمنظور جلوگیری از افت چشمگیر قیمت نفت به هم بپیوندند؟ آینده این توافق را چگونه میبینید؟
معتقدم اقتصاد جهان و دنیای انرژی آنقدر پیچیده و بغرنج شدهاند که به نوعی هماهنگی میان همه بازیگران نیاز دارند. اگرچه همه کشورهای تولیدکننده نفت با یکدیگر رقابت میکنند، اما برای کمک به توسعه اقتصاد جهانی، میتوان گفت کشورهای تولیدکننده نفت به هماهنگی سیاستهای خود نیاز دارند بنابراین داشتن چنین همکاری منطقی و عاقلانه است، بهویژه که امروز بعضی از تولیدکنندگان چالشهای بسیاری ایجاد کردهاند. به نظر من اکنون نفت حتی بیش از هر زمان دیگری سیاسی شده است. بهویژه باید به ایالات متحده آمریکا اشاره کنم که در حال بازی سیاسی در بازار نفت و انرژی است و این مسئله سبب ایجاد فضایی مقابلهای شده و بر ثبات بازار نفت و همچنین ثبات اقتصاد کشورهای تولیدکننده نفت تأثیر منفی گذاشته است. میبینیم که برای بیشتر کشورهای تولیدکننده نفت پس از سال ۲۰۱۴ میلادی چه اتفاقی رخ داده است. اعتقاد عمومی بر این است که در نتیجه فشارهای اعمالشده توسط ایالات متحده، عربستان سعودی با عجله سطح تولید خود را افزایش داد و نفت را بهطوری سیلآسا با قیمتهای پایینتر به بازار عرضه کرد. این مسئله سبب سقوط قیمت نفت شد و بر اقتصاد همه کشورهای تولیدکننده نفت اثر گذاشت. نکته متناقض آن این بود که عربستان خود دچار کسری بودجه زیادی شد. معتقدم که هنوز هم بیشتر کشورهای حاشیه خلیجفارس از کسری بودجهای که از کاهش قیمت نفت پس از سال ۲۰۱۴ میلادی آغاز شده رنج میبرند، بنابراین میتوان چنین هماهنگسازی یا تناسبی را منطقی ارزیابی کرد.
باتوجه به بیماری همهگیر ویروس کرونا و اینکه زمان بهبود تقاضای جهانی نفت مشخص نیست، تهدیدکنندهترین چالشهای اوپک و متحدان آن چیست؟
به نظر من مهمترین چالشی که اعضای اوپک اکنون با آن روبهرو هستند نبود هماهنگی و اتحاد کافی میان آنهاست، به نظر میرسد اعضای اوپک باید مراقب باشند تا از سیاستهای مخرب و مقابلهای که دولت ترامپ به خاورمیانه وارد میکند، جلوگیری کنند و اجازه ندهند این سیاستها به اوپک سرایت کند. میتوان چالشهای بسیاری را در این زمینه مشاهده کرد، بنابراین نخست همه اعضای اوپک باید دور هم جمع شوند و دریابند که آنها مسئولیت مشترکی دارند و باید هدف مشترکی را برآورده کنند. آنها در قبال مردم خود مسئول هستند و اگر میخواهند شرایطشان بهبود یابد و از نظر اقتصادی پیشرفت کنند، باید به جای ایجاد چالش شدید برای یکدیگر که به نفع دشمنان است، دور هم جمع شوند. این شماره یک است. شماره دو این است که بازار نفت با چالش دیگری از خارج اوپک و دیگر نقاط جهان روبهروست. ایالات متحده آمریکا تولید نفت و گاز خود را افزایش داده و از این دو ابزار برای پیشبرد سیاستهای خارجی ماجراجویانه خود استفاده کرده که بسیار تهاجمی، زورگیرانه و یکجانبه است. چالش دیگری که نفت با آن روبهروست اینکه نفت یک سوخت فسیلی است و آینده متعلق به انرژیهای کمکربن خواهد بود، بنابراین مسائل زیستمحیطی و تغییرات آبوهوایی و همچنین انرژیهای تجدیدپذیر نیز از دیگر چالشها به شمار میآید. کاهش سهم سوختهای فسیلی در سبد انرژی جهانی یک واقعیت است از این رو اوپک باید با این چالش روبهرو و بهتدریج با آن سازگار شود.
*نسخه الکترونیکی ویژهنامه ۶۰ سالگی اوپک را میتوانید از اینجا ببینید و بخوانید.
نگار صادقی
منبع: ایران پترولیوم