برای دستیابی به جایگاه قطب علمی منطقه آمادهایم
پرسش درباره عملکرد مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی در سالهای اخیر زمینهساز گفتوگو درباره دیگر اولویتهای کاری در حال اجرای این نهاد پژوهشی میشود. سرپرست مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی در گپوگفتی دو ساعته با «مشعل»، از سختیها و پیچیدگیهای کار این روزهای مؤسسه میگوید و تأکید میکند بازنگری در مأموریتها و چشمانداز این نهاد پژوهشی لازم و ضروری است.
محمدصادق جوکار به توانمندیها و ظرفیتهای ویژه مؤسسه و جایگاه آن در نظام سیاستگذاریهای انرژی اشاره میکند و معتقد است نباید از نقشآفرینی مؤسسه مطالعات در اجرای طرحهای صنعت نفت غافل بود. او ضمن انتقاد از نگاه دولت گذشته به جایگاه مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی، درباره رویکرد و ذهنیت وزیر نفت درباره توانمند شدن اندیشکدههای علمی و پژوهشی توضیح میدهد و به پرسش درباره تفاهمنامههای امضا شده با دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی پاسخ میدهد و با اشاره به موضوع تأمین مالی و سرمایهگذاری در طرحهای نفتی یادآوری میکند: حتی در شرایط تحریم تأمین منابع مالی طرحها و پروژههای صنعت نفت امکانپذیر است. سرپرست مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی از دستیابی این مرکز به جایگاه پنجم تا دهم در بین نهادها و مراکز پژوهشی خاورمیانه در سالهای پیش رو خبر میدهد و درباره برخی چالشها و معضلات هم میگوید: برای تبدیل شدن به هاب علمی منطقه راهی جز توانمند شدن و رفتن به سمت تصمیمسازی برای طرحهای حوزه انرژی نداریم. او شعار سازمانی مؤسسه را که نشانگر ماهیت فعالیت، چشمانداز، اهداف، رسالت و مأموریت مؤسسه است با مضمون «بیشتر میاندیشیم تا بهتر تصمیم بگیرید» بیان میکند و ادامه میدهد: امیدواریم مؤسسه تا سه سال آتی بتواند به اهداف تعالی خود دست پیدا کند.
در ادامه، گفتوگو با محمدصادق جوکار، سرپرست مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی میآید.
بهعنوان نخستین پرسش؛ نظر شما درباره جایگاه مؤسسه مطالعات انرژی بهعنوان یک نهاد بینالمللی چیست؟ در سالهای پیش رو چه دستاوردهای قابل ملموسی از سوی این نهاد پژوهشی در حوزه انرژی ثبت میشود؟
در وهله نخست این موضوع به نوع نگاه دولتمردان حاکم بر صنعت نفت نسبت به جایگاه مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی بازمیگردد. بیشتر ضرورت ایجاد مؤسسه مطالعات بهدرستی شناخته شده، اما مسئلهای که باید به آن پرداخته شود و جای سؤال دارد این است که چرا مأموریتها و وظایف این نهاد پژوهشی بهطور کامل و دقیق تبیین نشده و از این حیث شاهد کمرنگ شدن هر چه بیشتر نقش آن در تصمیمگیریهای حوزه انرژی هستیم. دغدغهمندی پارهای از منتقدان نسبت به حضور مؤسسه مطالعات در عرصه انرژی کشور گاه اینگونه مینماید؛ کشوری که از وجود دانشگاهها بهرهمند است چه لزومی به مؤسسات پژوهشی دارد؟ نخست پاسخ این دوستان را به نتایج و دستاوردهای ارزشمند اندیشکدههای انرژی در کشورهایی از جمله امارات، کره، ژاپن و… ارجاع میدهم. نهادهایی که وابسته به دولت است و بهمثابه یک اتاق فکر عمل کرده و توانسته است محورهای اصلی تصمیمسازی را برای تصمیمگیران حوزه انرژی تسهیل کند. این کشورها غالباً با وجود داشتن سطح بالایی از میزان توسعهیافتگی نهادهای آموزش عالی و دانشگاهی، اما اهتمام به حضور ارگانهای پژوهشی بهعنوان ضرورتی انکارناپذیر در همه حوزهها نه صرفاً انرژی را پذیرفتهاند.
و اما نکته دوم، بسیاری از این دغدغهمندان بر این موضوع بهخوبی واقف هستند که تمرکز دانشگاهها بر مباحث علمی و تحقیقاتی است. حال آنکه اساس و بنیان فعالیت مؤسسات مطالعاتی افزون بر مباحث دانشی، تدوین برنامههای اقدام و تهیه نقشه راه است؛ بنابراین از این منظر که متدلوژی دانشگاهها تنها در یک فرآیند رشتهای خلاصه میشود، میتوان نسبت به حضور و فعالیتهای نهادهای پژوهشی یقین حاصل کرد. به این منظور که فعالیت این قبیل نهادها غالباً بر چند وجه، بینرشتهای یا حتی چندرشتهای استوار است. در توضیح بیشتر این مسئله باید عنوان کرد که اگر پروژه یا طرحی قرار است در اندیشکدهای مانند مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی مورد تحقیق و واکاوی قرار گیرد، تمامی ابعاد مسئله از جمله ابعاد اقتصادی، ژئوپلیتیک، زیستمحیطی یا حتی گاه ابعاد فنی و علوم اجتماعی نیز در نظر گرفته میشود که چنین امکانی برای دانشگاهها وجود نخواهد داشت.
سومین مسئله، بحث محرمانگی پارهای دادهها و اطلاعات در حوزه انرژی است که این مسئله نیز در جای خود نقش و تصمیمهای مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی را بیش از هر زمان دیگری روشن میکند. انتشار این قبیل دادهها در عین حال که مشکلساز خواهد شد، از طرفی هم ابزاری به دست کشورهای بیگانه خواهد داد برای ضربه زدن به کشور بهخصوص برای ما که اکنون با شرایط تحریمی روبهرو هستیم. لازم است اطلاعات بهصورت محرمانه در اختیار نهادهای وابسته به دولت مانند مؤسسه مطالعات باشد و در آنجا مورد تجزیهوتحلیل قرار گیرد.
با این اوصاف متأسفانه در دولت گذشته موضعگیریهایی بر مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی حاکم بود که نمود عینی آن را میتوان در به انزوا کشیدن فعالیتهای این نهاد پژوهشی بهوضوح مشاهده کرد، اما خوشبختانه اهتمام و دیدگاه مهندس اوجی، وزیر نفت حاکی از آن است که ما در سالهای آتی شاهد رونق و شکوفایی هر چه تمامتر فعالیتهای مؤسسه خواهیم بود. نهادی که با توجه به مأموریتی که دارد، قرار است تصمیمسازی کند برای تصمیمگیران و دولتمردان حوزه انرژی کشور. بر این اساس شعار سازمانی مؤسسه که نشانگر ماهیت فعالیت، چشمانداز، اهداف و رسالت مؤسسه است در یک عنوان خلاصه میشود «بیشتر میاندیشیم تا بهتر تصمیم بگیرید.»
اشاره کردید به مقوله تصمیمسازی بهعنوان رکن اصلی فعالیت نهادهای پژوهشی، آیا مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی این ظرفیت را خواهد داشت که بهعنوان یک نهاد تصمیمساز برای حوزه انرژی کشور نقشآفرینی کند؟
لازم است پیش از هر چیز اشارهای داشته باشم به دورنما و چشمانداز آتی فعالیتهای مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی که شاید از این رهگذر همه زوایای پیدا و پنهان مقوله تصمیمسازی بهعنوان رکنی جداییناپذیر در فرآیندهای کاری مؤسسه بهدرستی روشن شود.
اولویتهای کاری مؤسسه مطالعات در سه عنوان و با دو رویکرد مجزا خلاصه میشود؛ راهاندازی سیستم هشدار سریع و زودهنگام، تجزیهوتحلیل مستمر اطلاعات و دادههای مرتبط با حوزه انرژی و درنهایت نوشتن یک برنامه راهبردی و عملیاتی (برنامه اقدام) از اهم برنامههای در دستور کار مؤسسه است که این اهداف و برنامهها مشتمل بر رویکرد و نگاه پایین به بالا و دیدگاههایی که از بالا به پایین این اهداف را در برمیگیرد، خواهد بود.
سیستم هشدار سریع و زودهنگام در حقیقت شناسایی تهدیدها و فرصتهای پیش روی حوزه انرژی کشور است که دستیابی به این مهم در سایه یک سیستم پایش قوی محقق خواهد شد. سیستم پایش که بهصورت هوشمندانه بتواند رویدادها، رخدادها و روندها را در جهان انرژی بهصورت لحظهای رصد و پایش کند. در این باره از کم و کیف تعاملات دیگر کشورها با یکدیگر و تأثیرگذاری آن بر منافع انرژی کشور مطلع خواهیم شد که بر این اساس تصمیمگیریهای آتی، مبتنی بر این روند و سطح تعاملات شکل خواهد گرفت. حتی در این میان تعاملات کشورهای ثالث هم میتواند برای ما فرصت و تهدید ایجاد کند که خب از دید این سیستم مانیتورینگ دور نخواهد ماند.
گام دوم بحث آنالیز، ارزیابی و تجزیهوتحلیل دادههای اخذ شده از سیستم پایش است و در حقیقت گام دوم بهعنوان یک پل ارتباطی مطرح میشود تا بر اساس یافتههای حاصل از رصد و پایش دادهها بتوان به گام سوم یعنی نوشتن یک برنامه اقدام و راهبردی که بتواند در عین حال عملیاتی هم باشد، دست یافت.
اما این اهداف در قالب دو رویکرد دیده شده است. به این معنا که در رویکرد Bottom Up یعنی دیدگاهی که تنها مسائل را از پایین به بالا رصد میکند که این نوع دیدگاه تنها محدود به مجموعه مؤسسه مطالعات بینالمللی نسبت به طرح و یا پروژه در دست بررسی است اما نگاه دیگری وجود دارد که طبیعتاً خارج از مجموعه اتفاق میافتد و موضوعات را از دید بالا به پایین بررسی و پیمایش میکند.
نمیتوان گفت که مؤسسه عاری از هرگونه خطا و اشتباهی است، بلکه ممکن است در برخی موارد خطاهایی رخ دهد که باید پاسخ منطقی و اصولی به آن داده شود. موضوع انرژی در عین حال که از پیچیدگی خاصی برخوردار است، باید تم فرآیندهای آن در یک بستر پویا و تعاملی با دیگر نهادها شکل گیرد.
بهعنوان نمونه تأمین سوخت زمستانی در حیطه وظیفه وزارت نفت و شرکت ملی گاز ایران تعریف شده است، اما مقدار زیاد تقاضا برای این ماده در فصل زمستان و پایبند بودن به الگوهای مصرف بهینه و قیمت حاملهای انرژی از جمله موضوعاتی است که تماماً مرتبط به وزارت نفت نبوده و در دیگر حوزهها مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد، بنابراین ایجاد یک فضای تعاملی سازنده لازم و ضروری است. مؤسسه بهدنبال اتخاذ تصمیمهای عالمانه و عملیاتی است مادامی که این مهم محقق شود نهادهای مطالعاتی جایگاه برجستهای پیدا خواهند کرد.
به جرأت میتوان گفت چنین مانیتوری در مجموعه وزارت نفت مسبوق به سابقه نبوده است و امیدواریم در سایه یک همکاری هوشمندانه بتوانیم تا سه سال آتی تمامی اهداف مؤسسه را جامه عمل بپوشانیم، به نحوی که بهعنوان یک نهاد تأثیرگذار نهتنها در حوزه انرژی بلکه در دیگر دستگاههای اجرایی کشور حرفی برای گفتن داشته و بتوانیم تمامی نیازهای علمی و دانشی آنها را پاسخگو باشیم.
مجموعه مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی در دوره قبل با تعدادی تغییر و تحولات ساختاری همراه بود، بهگونهای که منجر به حذف برخی معاونتها از جمله معاونت آموزش و بینالملل شد، دیدگاه شما نسبت به این تغییر رویکرد چیست و آیا قرار است تغییرات دیگری اعمال شود یا خیر؟
در این زمینه لازم است ابتدا توضیح مختصری از ساختار شکل گرفته مؤسسه ارائه کنم. پژوهشکدههای اقتصاد انرژی، مطالعات راهبردی فناوری و مرکز مطالعات منابع انسانی از جمله پژوهشکدههایی است که برنامهها و اهداف مؤسسه توسط آنها محقق خواهد شد. برنامههای سهگانه عنوان شده بنا به فراخور وظایف و مأموریتهای پژوهشکدهها، اجرایی و عملیاتی میشود. طبیعتاً اگر بخواهم به جزء، نقش و کارکرد هریک از پژوهشکدهها را عنوان کنم از حوصله این بحث خارج است، فقط به چند نکته درباره عملکرد مرکز مطالعات منابع انسانی بسنده خواهم کرد و آن هم به این دلیل که این مرکز نخستین بار است که با ویژگیهای منحصربهفردی راهاندازی شده که بخش اعظم کارکرد آن بررسی و ارزیابی مشکلات و دغدغههای سرمایه انسانی وزارت نفت است.
سرمایهای که در دولت گذشته چندان بهایی به آن داده نشد و اکنون با حجم انبوهی از نارضایتی نیروی انسانی در صنعت نفت روبهرو هستیم. همواره این پرسش برایم مطرح بوده که مگر سرمایههای انسانی صنعت نفت شیء هستند که باید اینگونه با آنها برخورد شود. همه سعی و تلاش مجموعه این است که بتوانیم در یک فرآیند علمی و تعاملی، گامهای اساسی برای سرمایه انسانی وزارت نفت برداریم و از همین جا از تمامی سندیکاها، نمایندهها و گروههای فعال در عرصه نیروی انسانی تقاضا دارم که ما را در رسیدن به اهدافمان یاری رسانند. ما آماده هرگونه خدمترسانی به منابع انسانی هستیم. به این منظور نشستهایی پیرامون آسیبشناسی وضع موجود منابع انسانی با بدنه وزارت نفت برگزار کردیم تا بتوانیم راهکارهای بهبود و توسعه را در این بخش محقق کنیم.
تغییرات ساختاری که در بدنه مؤسسه مطالعات انرژی در دولت گذشته اعمال شد برآمده از یک دیدگاه دلخواهانه بوده است. اینکه شخصی یکباره و بدون هیچ منطقی تصمیم میگیرد که نهاد پژوهشی مانند مؤسسه را به عزلت بکشاند که ماحصل این اقدام هم این میشود که در یک چنین نهادی معاونتهایی مانند آموزش و بینالملل که نقش مهم و برجستهای در تحقق اهداف مؤسسه دارند، حذف میشوند و حتی تأسفبارتر از آن بخش روابط عمومی مجموعه، بخشی که جزء لاینفک هر دستگاه و ارگان اجرایی است بهراحتی از بدنه خارج میشود. باید از این دوستان سؤال کرد که راهاندازی مرکز نوآوری و فناوری آن هم با وجود داشتن نهادی مانند مؤسسه چه ضرورتی پیدا میکند. خب میتوانستید به جای تشکیل چنین مرکزی، ساختار مؤسسه را تغییر دهید و آن را به نهادی پویا و علمی مبدل سازید.
اکنون وقت آن رسیده است که مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی از انزوا و گوشهگیری خارج و وارد عمل شود. تأکید وزیر نفت بر کارآمد بودن مؤسسه مطالعات انرژی انگیزهای مضاعف برای ادامه کارها و فعالیتها خواهد بود. عزم ایشان مبنی بر اهمیت دادن به شبکههای دانشی میتواند ما را برای ادامه مسیر مصممتر کند. بیشک مؤسسه باید پاسخ این اعتماد را به نحو شایستهای بدهد. یقین بدانید بنده با همه شبکههای اندیشگاهی و مراکز فکری دنیا در حوزه انرژی کار کردهام و از نزدیک با نوع کارکرد آنها آشنایی دارم، اما با چنین سیستم مانیتورینگ و برنامه اقدامی که قرار است از سوی مؤسسه عملیاتی شود، نمیتوان در آنها جستوجو کرد و بنده بسیار امیدوار هستم و چشمانداز و آینده روشنی در انتظار مجموعه مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی خواهد بود.
البته هرچند در این مسیر ناهمواریها و الزاماتی هم وجود خواهد داشت اما این به آن معنا نیست که ما در ادامه مسیر ناامید شده و از حرکت باز بایستیم. هدفگذاری مؤسسه دستیابی به رتبه پنجم تا دهم برتر خاورمیانه در بین مؤسسات پژوهشی است که قطعاً با ذهنیت و رویکرد مهندس اوجی محقق خواهد شد. مؤسسه را به جایگاهی میرسانیم که بهراحتی قابل حذف نباشد و بتواند موقعیت خودش را تثبیت کند.
برخی از دوستان به ما کنایهای میزنند و عنوان میکنند که مؤسسه واقع در خیابان سایه، در سایه نشسته است که خوب تمامی همکاران من در مجموعه مؤسسه پاسخ این طُرفه را اینگونه میدهند؛ دیرهنگامی نخواهد شد که آفتاب بر پیکره بیجان مؤسسه نفوذ خواهد کرد و این مرکز به یک موجود پویا و ماندگار مبدل خواهد شد.
البته بنده هیچگاه رغبت نداشتهام که مشکلات و چالشها را فریاد بزنم و معتقدم باید با همکاری و چارهاندیشی بحرانها را پشت سر گذاشت. ما اکنون در یک وضع زیر صفر هستیم. در این حد که سیستم آیتی مجموعه حتی در سالهای اخیر بهروزرسانی نشده و نیازمند تغییرات اساسی است. این تنها گوشهای از مشکلات و دغدغههایی است که مجموعه مؤسسه با آن روبهرو است. همانطور که گفتم، بنا ندارم معضلات را عنوان کنم، زیرا معتقدم مجموعهای که قرار است بازوی کمکی وزارت نفت باشد و یک نهاد تصمیمساز، بیشک از مشکلات اینچنینی نیز بهراحتی عبور خواهد کرد.
تفاهمنامههایی از سوی مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی با دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی منعقد شده است، حال با توجه به رویکردی که مؤسسه نسبت به این دست از مراکز تحقیقاتی دارد، سرنوشت این تفاهمنامهها به کجا خواهد انجامید؟
خط قرمز مجموعه مؤسسه مطالعات، امنیت ملی و انرژی کشور است، بنابراین تفاهمنامههایی که با برخی شرکتهای بینالمللی انجام شده است، قطعاً ملغی خواهد شد و دیگر آن مسائل را پیگیری نخواهیم کرد، اما مسئله بعدی محوریت قرار گرفتن مؤسسه در تفاهمنامههاست. قرار نیست مؤسسه به یک مرکز برونسپاری پروژه تبدیل شود.
برنامه مؤسسه به احیا شدن معاونتهای آموزش و بینالملل است که امیدواریم ظرف شش ماه آتی بتوانیم ساختار مؤسسه را تغییر و تحولات اساسی بدهیم. همچنین مؤسسه بهدنبال تبدیل شدن به یک مرکز و هاب علمی است. با این توضیح که مؤسسه نمیتواند در تمامی حوزههای دانشی سرآمد باشد، بنابراین ایجاد یک شبکه خبرگی، نخبگی و اندیشگاهی ضرورت پیدا میکند که تفاهمنامهها در قالب این شبکه به رسمیت شناخته شده و ضمانت اجرایی پیدا میکند. گاه موضوعات حیطه صنعت نفت بسیار فنی و پیچیده است که استفاده از ظرفیت پژوهشی شبکههای نخبگی و اندیش گاهی در کنار مؤسسه لازم و ضروری خواهد بود، بنابراین با امضای تفاهمنامهای خواهیم توانست از تجارب این دست از شبکهها هم برخوردار شویم. خلاصه کلام اینکه ما به دنبال تبدیل شدن به یک هاب دانشی و مطالعاتی هستیم، نه یک مرکز برونسپاری پروژه.
هماکنون هم بهدنبال یک تفاهمنامه با صداوسیما هستیم تا بتوانیم نیازهای علمی و دانشی این مرکز را تأمین کنیم، البته منوط به اینکه تأمین مالی کار باید از سوی این ارگان پذیرفته شود، یا اقداماتی از این دست که میتواند افزون بر ایجاد یک منبع درآمد ما را در رسیدن به اهدافمان مصممتر کند.
بارها اشاره کردید به مقوله تبدیل شدن به قطب علمی حتی در سطح بینالملل. دستیابی به این فرآیند نیازمند چه الزاماتی است؟
اولین گام برای دستیابی به هاب علمی منطقه این است که نباید خود را محدود به حوزه انرژی کرد. برای روشنتر شدن این موضوع نمونهای را بیان میکنم؛ برای بررسی و ارزیابی مقوله صادرات نباید محدود به صادرات نفت شد. میتوان در حوزه صادرات خدمات فنی و مهندسی نیز اطلاعاتی را کسب کرد که در این میان برنامه اقدام و نقشههای راه فناوری آن میتواند توسط مؤسسه ترسیم شود. این یعنی به معنای واقعی کلمه بینالمللی شدن. یعنی شناسایی شیوههای جدید بازاریابی و بازارسازی که در دنیا اتفاق افتاده است، میتواند به تقویت بخش صادراتی کشور منجر شود. ما برای الگوی خنثیسازی تحریم راهی جز این نخواهیم داشت که دقیق و عالمانه فرصتها را دریابیم زیرا فرصتها زودگذرند و ممکن هست رقبا آن را از ما بگیرند و ما باید فرصتها را بهموقع شناسایی و بهموقع نقشه اجرایی و برنامه اقدام عملیاتی تدوین کنیم تا فرصت را به فعلیت برسانیم، البته با رویکرد بینالمللی شدن و صادراتی شدن در حوزههای مختلف.
یکی از مهمترین رویدادهایی که در سالهای اخیر از سوی مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی برگزار شد، کنفرانس توسعه نظام مالی در صنعت نفت بود، برگزاری این دست از رویدادها تا چه اندازه میتواند برای کمک به تأمین مالی پروژههای صنعت نفت مؤثر باشد؟
ضرورت هماندیشی و همکاری بین نظام مالی و بازار انرژی آن هم در شرایطی که کشور با انواع تحریمهای بینالمللی دستوپنجه نرم میکند، میتواند امید دوبارهای را در صنعت نفت بهوجود آورد، بنابراین لازم است تأمین مالی پروژههای نفتی اولاً مختص ایدههایی باشد که با وضع تحریمی موجود قابل انجام باشد و ثانیاً منابع مالی مورد نیاز از ظرفیت نهادهای خارج از صنعت نفت مانند بخش خصوصی و اتاقهای بازرگانی تأمین شود. به این منظور دفتر تأمین مالی پروژههای صنعت نفت (PFO) هماکنون در مؤسسه مطالعات شکل گرفته و طرحهای خلاقانه بیشماری هم برای ترغیب بخش خصوصی بهمنظور ورود به سرمایهگذاری در طرحها و پروژههای نفتی دارد که میتوان آینده و چشمانداز روشنی را برای توسعه نظام مالی در صنعت نفت متصور بود، البته ناگفته نماند که در الگوی خنثیسازی تحریمها باید دید که پروژههای اولویتدار چه میزان سرمایهگذاری لازم دارند و در چه بازه زمانی میتوانند منتج به نتیجه شوند، بنابراین طی تعاملاتی که با واحد برنامهریزی وزارت نفت صورت گرفته است، پروژههای اولویتدار شناسایی شده و سازوکاری وجود دارد که متناسب با وضع سیاستگذاری وزارت نفت در جریان و در حال انجام است.