مرتضی بهروزیفر، عضو هیئت علمی موسسه مطالعات بینالمللی انرژی با تبیین تولید شیل اویل در آمریکا تاکید میکند: باید بپذیریم آمریکا یک بازیگر مهم در بازار نفت است، هرچند صادرکننده خالص نیست، اما میتواند بازارها را به هم بزند.
متن کامل این گفتوگو را بخوانید:
نزدیک به یک دهه است که ذخایر غیرمتعارف به رقیب جدی تولیدکنندههای متعارف نفت در بازار تبدیل شده است و اثر قابل توجهی بر قیمتها گذاشته است، حتی تصویب چارچوب همکاری کشورهای اوپک و غیراوپک در نشست ۱۷۶ اوپک (تیرماه ۱۳۹۸) را میتوان به نوعی ابزاری برای جلوگیری از افت شدید قیمتها به دلیل اقتصادی شدن تولید شیلها دانست.
میخواهم کمی به عقبتر از 10 سال پیش که تولید شیلها اقتصادی شد و به آرامی توانست بر قیمتهای جهانی نفت اثرگذار باشد برگردم، در واقع بعد از نخستین شوک نفتی در سال ۱۹۷۳ یعنی ۴۵ سال پیش، ایالات متحده آمریکا به سیاستگذاری برای کاهش وابستگی اقتصادی خود به نفت خلیج فارس پرداخت که از جمله آن، افزایش ظرفیت تولید و ذخایر نفت و گاز کشور آمریکا و استفاده از ابزارهای مختلفی مانند معافیتهای مالیاتی به شرکتهایی که تولید نفت وگاز آمریکا را توسعه دهند، است. دقیقا از همان زمان بررسی تولید از ذخایر غیرمتعارف که همان شیل نفتها و شیل گازهاست، در آمریکا شروع شد، اگرچه در همان ایام هم تولید صورت میگرفت، اما در حدی نبود که بتواند بازی را در زمین انرژی تغییر دهد. به عبارت بهتر شیلها در دهه 70 یا 80 میلادی گیم چنجر نبودند، با این حال ایالات متحده آمریکا در طول 45 سال با برنامهای که تدوین کرده بود توانست ذخایر داخلی خود را بشناسد و تکنولوژی توسعه آنها را متناسب با آنها توسعه دهد. با استفاده از مشوقهایی مانند معافیتهای مالیاتی تولیدکنندهها را به سمت توسعه ذخایر غیرمتعارف سوق داد، به نحوی که در ابتدای دهه جاری میلادی تولید نفت وگاز غیرمتعارف در آمریکا بهشدت افزایش یافت و به جایی رسید که اقتصادی شد. البته در اوایل راه، تولید شیلها با نفت ۷۰ تا ۸۰ دلاری قابل رقابت بود، اما با توسعه تکنولوژی و انباشت دانش در چندسال گذشته، در برخی از حوزهها حتی با نفت زیر ۳۰ دلار هم قابل رقابت هستند. بنابراین کاهش جهانی قیمت نفت حداقل در برهه زمانی فعلی تاثیری در توسعه و برداشت ذخایر غیرمتعارف آمریکا ندارد.
در حال حاضر چند درصد از تولید نفت ایالات متحده آمریکا به شیلها اختصاص دارد؟
تولید نفت آمریکا در سال ۲۰۰۵، ۶ میلیون و ۹۰۰ هزار بشکه در روز بود و در سال ۲۰۱۸ تولید نفت این کشور با احتساب نفت خام و میعانات گازی به ۱۶ میلیون بشکه رسید که این افزایش تولید از محل تولید شیلها بود. پیشبینیها حاکی است در سال ۲۰۱۹ تولید نفت آمریکا با احتساب میعانات گازی به ۱۸ میلیون بشکه در روز خواهد رسید، بنابراین شما نمیتوانید انتظار داشته باشید اگر قیمت نفت به ۵۰ دلار برسد ۲ میلیون بشکه از تولید نفت ایالات متحده آمریکا از بازار خارج شود، به هیچ وجه اینطور نیست. اگر روند تحولات دکلهای حفاری را که در ۱۰-۱۵ سال گذشته کار میکنند نگاه کنید متوجه میشوید ما روزهایی داشتیم که همزمان ۲ هزار دکل کار میکردند، اما قسمت عمده آنها حفاری عمودی داشتند، اما با توسعه فناوری، بیشتر حفاریها در آمریکا افقی شده است و اتفاقا دانش آنها در این زمینه روزبهروز بیشتر هم میشود. به این ترتیب کاهش تعداد دکلهای حفاری در آمریکا به معنای این نیست که تولید شیلها کاهش مییابد، بلکه به دلیل توسعه فناوری کیفیت حفاریها رشد کرده است.
تولید شیلها در کشورهایی که چنین ذخایری دارند چقدر میتواند تداوم داشته باشد؟
چین یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر غیرمتعارف نفت و گاز دنیا به ویژه گاز است، در حال حاضر هم در حال تولید است، منتهی حجم تولید این کشور بسیار پایین است، تکنولوژی برداشت نفت و گاز از شیلها بهقدری پیشرفته است که هماکنون سایر کشورهایی که چنین ذخایری را در اختیار دارند بهسختی میتوانند در این زمینه ورود کنند و به رقیب آمریکا در تولید شیلها تبدیل شوند. البته این انتظار وجود دارد که بالاخره تکنولوژی توسعه شیلها در سایر کشورها مانند چین یا آمریکای جنوبی نشر پیدا کند که مسلما شاهد افزایش تولید نفت و گاز خواهیم بود. طبیعی است که این موضوع میتواند روی قیمتهای جهانی نفت وگاز اثر بگذارد و حتی پیشبینیهای فعلی را در مورد تقاضای جهانی نفت وگاز تغییر دهد.
خاطرم است در سال ۲۰۰۴ گزارشی را در موسسه مطالعات بینالمللی انرژی درباره بازار جهانی گاز تهیه کردیم و انتظارمان در آن سال این بود که ایالات متحده آمریکا ظرف ۱۰ سال آینده یعنی ۲۰۱۴ به بزرگترین واردکننده الانجی دنیا تبدیل شود و افزایش مصرف داخلی آمریکا به حدی برسد که حتی کانادا هم نتواند آن را تامین کند و آمریکا ناگزیر از واردات الانجی شود. سالی که این گزارش را تهیه میکردیم مجوزهای زیادی برای احداث پایانههای الانجی به منظور واردات آن در آمریکا صادر و تعدادی از این پایانهها هم تکمیل شده بود، در واقع آمریکا خود را برای اینکه به یکی از بزرگترین واردکنندههای الانجی دنیا تبدیل شود آماده میکرد، اما با توسعه تکنولوژی تولید شیلها، این روند تغییر کرد. در سال ۲۰۱۷ تولید گاز آمریکا حدود ۷۳۵ میلیارد مترمکعب و مصرف آن هم ۷۴۰ میلیارد مترمکعب بود، اما این اختلاف عملا در سال ۲۰۱۹ از بین رفته است و آمریکا به یکی از بزرگترین بازیگران الانجی دنیا تبدیل خواهد شد.
در مورد نفت هم این طور است؟ میتوانیم انتظار داشته باشیم آمریکا به یکی از بزرگترین صادرکنندگان نفت دنیا بدل شود و بر قیمتهای جهانی نفت تاثیر بگذارد؟
نه، در مورد نفت این طور نیست. حداقل فعلا برآوردها این است که آمریکا واردکننده نفتخام خواهد بود. بازار مصرف آمریکا نزدیک ۲۰ میلیون بشکه در روز است، در حالی که تولید آن ۱۶ میلیون بشکه است. اما در هر حال آمریکا وارد بازار نفت شده و در حال خرید و فروش نفت است. توجه داشته باشید که تا چند سال پیش شرکتهای آمریکایی مجوز صادرات نفت را نداشتند، اما امروز به لطف شیلها وارد تجارت جهانی نفت شدهاند. برآوردهای فعلی نشان میدهد تولید شیل اویل آمریکا بیشتر از ۲۰ میلیون بشکه نخواهد شد، بنابراین حداقل در میانمدت انتظار اینکه آمریکا صادرکننده نفت باشد، وجود ندارد. با این حال باید بپذیریم آمریکا یک بازیگر مهم در بازار نفت است، هرچند صادرکننده خالص نیست، اما میتواند بازارها را بههم بزند.
حوادثی که در یکماه اخیر در تنگه هرمز یا جبلالطارق در خصوص عبور نفتکشها، تهدیدهای آمریکا علیه ایران، یا تحریم نفتی ایران و ونزوئلا رخ داده سبب نشده است که قیمت نفت از رشد بالایی برخوردار شود، حال اگر بازار در شرایط عادی بود و تولیدکنندههای اوپک هم تحریم نبودند قیمتها باز هم روند کاهندهای داشت؟
شما به بازار نفت نگاه کنید؛ ایران و ونزوئلا که تحریم هستند، تولید لیبی و نیجریه مشکلات اساسی دارد، حتی عربستان هم تولید خود را پایین آورده است. اگر همه اعضا در حالت عادی میخواستند نفتشان را تولید کنند مسلما قیمت نفت خیلی کمتر از الان میشد. حالا مسائلی که در خلیج فارس رخ داده اگرچه جو را کمی ملتهب کرده است و نمیگذارد قیمت نفت خیلی پایین بیاید، اما قیمتها خیلی هم بالا نرفته است. در شرایطی که تولید شیل اویلها در برخی از حوزهها حتی با نفت ۳۰ دلاری هم اقتصادی است، فکر میکنم اگر اوپکیها و غیراوپکیها توافق کنند که مثلا ۴ میلیون بشکه از تولیدشان را کم کنند آن زمان میتوانیم انتظار داشته باشیم روند کاهنده قیمتها متوقف شود. برای ما به عنوان ایران هم که بزرگترین ذخایر نفت و گاز متعارف دنیا را داریم بسیار مهم است که بازیگر بزرگی در بازار باشیم که این موضوع در شرایطی امکانپذیر است که تولید بالایی داشته باشیم و فعلا در شرایط تحریم چنین امکانی میسر نیست.
در شرایطی که ایران تحریم است چطور میتواند همچنان اثرگذاری خود را در بازار نفت حفظ کند؟
باید دنبال این باشیم که امنیت تقاضایمان را تضمین کنیم. این کار هم با تربیت متخصصان روشهای جدید بازاریابی و ساخت پالایشگاه در بازارهای عمده مصرف امکانپذیر است. باید متخصصانی را تربیت کنیم که در بازار بورس دنیا درآمدهای نفتی ایران را تضمین کنند. البته ایران با توجه به موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک خود و همچنین ذخایر غنی هیدروکربوری میتوانست یکی از بازیگرهای مهم بازار نفت باشد، اما باید اذعان کنم که ما متاسفانه متخصص فرصتسوزی هستیم. کافی است نگاهی به نقشه جغرافیایی ایران بیندازید. ما در منطقهای قرار گرفتیم که شمالمان آسیای میانه و روسیه است، جنوبمان کشورهای حاشیه خلیج فارس، شرقمان بازار بزرگ چین و هند و غربمان هم بازار اروپاست. ما میتوانستیم از سال ۱۹۹۱ که اتحاد جماهیر شوروی از هم فروپاشید به چهارراه ترانزیت و سوآپ نفت دنیا شویم. فکر میکنید اگر چند خط لوله بزرگ نفت و گاز دنیا از ایران میگذشت امروز میتوانستند ایران را تحریم کنند؟ اگر ما مثلا صادرکننده عمده گاز به اروپا بودیم بهراحتی قابل تحریم بودیم؟ یا اگر صادرات نفتمان ۵ میلیون بشکه بود باز هم میتوانستند ما را تحریم کنند؟ خیر نمیتوانستند.
علت اینکه نتوانستیم بازیگر مهمی در این عرصه باشیم، چیست؟
قبل از هر چیز باید تاکید کنم که آمریکا بعد از انقلاب ۱۳۵۷ هرگز اجازه نداد ایران به عنوان کریدور انرژی و هاب انرژی منطقه مطرح شود. این کشور از همه ابزارهای خود استفاده کرده تا نگذارد ایران به یکی از بازیگرهای مهم انرژی تبدیل شود. منتها باید به این نکته هم توجه داشته باشید تا زمانی که با شرکتهای بینالمللی همکاری نداشته باشیم امکان ورود به بازارهای بینالمللی را نداریم. هر قرارداد بینالمللی که در نفت مطرح میشود بلافاصله عدهای به مخالفت با آن بر میخیزند. معتقدم دوستانی که همواره به نفت حمله میکنند بیشتر به دنبال منافع شخصی و گروهیشان هستند، به فکر منافع ملی نیستند. من به این کار آقایان سیاسیکاری میگویم، میخواهند فرش را از زیرپای رقیب بکشند، بنابراین وزارت نفت را میکوبند، وقتی که توتال برای امضای قرارداد فاز ۱۱ آمد مخالفتها با ورود این شرکت در توسعه فاز ۱۱ تشدید شد و هر روز یک پرونده علیه تخلفات این شرکت منتشر کردند، این در حالی است که وقتی شرکتهای بزرگ بینالمللی به ایران میآیند این موضوع حاکی از اعتبار ایران در امنیت اقتصادی و سیاسی است. وقتی توتال به دلیل فشارهای آمریکا ناچار به ترک ایران شد، خیلیها خوشحال شدند، اما این خوشحالی ندارد، منافع ملی ما این وسط قربانی شد، به این دلیل که عدهای به دنبال منافع شخصی و سیاسی خود هستند.
هماکنون صادرات نفت ایران کاهش یافته و وزارت نفت به دنبال راههایی برای فروش نفت است. حال هر روز یکی میگوید نفت را به ما بدهید تا به مشتری شما بفروشیم! نفت را به من بدهید اما پول آن را از من نخواهید! ما این سابقه را در تحریم قبلی داشتیم، وزارت نفت با چه اطمینانی دوباره به آنها که میگویند نفت را به ما بدهید تا برایتان بفروشیم، بدهد. در تحریم قبلی عملا سه قرارداد فروش نفت خارج از روال نفت انجام شد و حتی یک سنت هم به خزانه دولت برنگشت.
راه برونرفت از این ماجرا چیست؟
باتوجه به تحریم سنگین آمریکا علیه صنعت نفت ایران، سالهای پیشرو سالهای سختی برای بخش انرژی ایران است، بنابراین نیازمند سیاستگذاری منسجم بر پایه مشارکت خارجی هستیم. من اقتصاد خواندهام و خیلی هم تمایلی به سیاست ندارم، اما میدانم اقتصاد، سیاست و فرهنگ سه بعد واقعیت هستند. شما نمیتوانید صرفا مسائل سیاسی را ببینید و به مسائل اقتصادی توجه نداشته باشید. وقتی با دنیا تعامل ندارید نمیتوانید سرمایهگذار خارجی جذب کنید. تا زمانی که شرکتهای بزرگ بینالمللی با ما همکاری نکنند امکان ورود به بازار کشورهای صادرکننده الانجی را نداریم. شما به قطر نگاه کنید؛ کشوری که هماکنون یکی از بزرگترین کشورهای صادرکننده الانجی دنیاست، امروز به واسطه وابستهکردن کشورها به الانجی خود به یکی از کشورهای تاثیرگذار در انرژی و حتی سیاست بدل شده است. امروز به مدد این قدرت، به جایی رسیده است که حتی جواب برادر بزرگترش یعنی عربستان را هم نمیدهد.
ایران هم میتواند به هاب انرژی منطقه تبدیل شود. ایران بهترین مسیر ترانزیت انرژی منطقه است، در شرایطی که با دنیا تعامل داشته باشید. اگر یادتان باشد زمانی که برجام امضا شد گفتند که ایران بزرگترین بازاری است که بعد از فروپاشی شوروی به روی دنیا باز شده است. پیشبینی شده بود ظرف پنج سال امکان جذب یک تریلیون دلار سرمایه وجود داشته باشد، زیرا موقعیت، امکان و شرایط این جذب وجود داشت. ایران یکی از پرجمعیتترین کشورهای منطقه است، جمعیت جوان و تحصیلکرده دارد، در چهارراه ارتباطی منطقه قرار گرفته است، بنابراین این به نفع شرکتهای خارجی است که با ایران تعامل داشته باشند، اما تعامل زمانی میسر است که با دنیا ارتباط داشته باشیم. هیچ راه دیگری وجود ندارد.
نگار صادقی
منبع: ایران پترولیوم