گویا دو دستگی نمایندگان مجلس شورای ملی وقت در باره ملی شدن صنعت نفت، به مطبوعات جهان هم تسری پیدا کرده بود؛ رسانههای بریتانیا و ایادی آن در نفی ملی شدن صنعت نفت نوشتند و رقیبان سنتی و غیرسنتی از در تأیید حرکت انقلابی ایرانیان.
برخی مطبوعات خارجی هم که همواره از امتیازات نفتی پشتیبانی و حمایت میکردند، بیشترین پوشش خبری و اطلاعرسانی خود را به این موضوع اختصاص دادند.
این دسته از مطبوعات، اگرچه با شگردهای تبلیغاتی خود می کوشیدند مردم ایران را از راه رفته بازگردانند و آنان را در عملی کردن تصمیم خود مأیوس کنند، اما هیچگاه قادر به کتمان عظمت این حادثه عظیم تاریخی و عزم استوار ملی نبودند، از این رو، هر یک در لابلای تفاسیر خبری خود به اهمیت این رخداد بزرگ اعتراف و از آن بهعنوان یک اتفاق بزرگ در تاریخ ایران یاد میکردند.
روزنامه «ظفر» چاپ ترکیه نوشت: «سیاست ملی کردن نفت ایران در سیاست انگلیس و آمریکا و خاورمیانه تأثیر عمیقی خواهد داشت و ممکن است موجب یک مصیبت بینالمللی شود. درست است که ایران حق دارد در منابع نفت خود به هر طریق که بخواهد تصرف مالکانه کند، ولی بعید نیست که تقلیل نفوذ آمریکا و انگلیس در ایران موجب شکست سیاسی راهبردهای آنها شود و نفوذ روسیه را در این منطقه حساس دنیا افزایش دهد!»
«اومانیته» در مقالهای، ملی شدن صنعت نفت ایران را به مثابه بمب بزرگی خواند که ملتهای شرق میانه را از خود متأثر خواهد کرد. این نشریه فرانسوی نوشت: «نهضت ملی کردن منابع نفت در ایران به عراق هم سرایت میکند، معتقدان و پیروان قدیمی آیتالله کاشانی در این کشور به جنب و جوش افتادند.»
و در ادامه مینویسد: «ملی شدن صنعت نفت در ایران افزونبر نتیجههای مستقیم آن که قطع نفوذ سیاسی و اقتصادی انگلستان از خاورمیانه است، آثار مهم و شگرفی در این منطقه خواهد داشت. تمام آنچه درباره ناتوانی ایرانیان در باره استخراج نفت گفته میشد، اغراق آمیز و دور از حقیقت است… ایرانیها حتی اگر 50 درصد محصول کنونی منابع نفت را به دست خود استخراج کنند و به فروش برسانند، به مراتب بیشتر از امروز از طلای سیاسی خود بهرهمند خواهند شد.»
روزنامه «دیلی تلگراف» نیز که از همان آغاز، از ملی شدن صنعت نفت ابراز نگرانی میکرد، در مقالهای یادآور شد:
«فعلا روش ما در ایران باید این باشد که ایرانیان را به حال خود بگذاریم تا بحران اقتصادی درس عبرتی به آنها بدهد و عواقب و حوادثی را که اقدامهای دکتر مصدق به بار خواهد آورد، به چشم خود ببینند!»
نشریه «فری بورژوا» چاپ سوییس در همین باره قلم زد: «ملت ایران با جنبش قابل تحسینی که در راه احقاق حقوق خود کرده، لیاقت خوش را به اثبات رسانده است. دلسوزی خداوندان خدعه و تزویر هم برای خودشان بهتر است، زیرا اگر ایرانیان نصف و حتی ثلث محصول کنونی منابع نفت جنوب را به دست خودشان استخراج کنند، باز بیشتر از امروز سود خواهند برد.
«منچستر گاردین» هم نوشت: «اقدام برای ملی شدن نفت، دیگرکشورهای خاورمیانه از جمله عراق و مصر را بیدار کرده است.»
و چنین بود که تصویب طرح ملی شدن نفت بهعنوان یک رخداد مهم تاریخی در مطبوعات پرآوازه کشورهای مختلف جهان، بحث و تفسیر شد و توجه جهانیان را به خود جلب کرد.
البته شرکتهای امریکایی که برای خارج کردن رقیب (انگلیسیها) از میدان، همواره مترصد فرصت بودند، به تصور این که از این نمد کلاه بزرگی نصیب خود کنند، برای همکاری با دولت ایران در بهرهبرداری از منابع نفتی اعلام آمادگی کردند.
خبرگزاری «یونایتدپرس» از نیویورک در گزارشی اعلام کرد: «به مجردی که خبر تصویب لایحه ملی شدن نفت ایران به آمریکا رسید، سر و صدای زیادی در شرکتهای آمریکایی پدید آمد.»
سخنگوی شرکت نفت تگزاس گفت: «اگر دولت ایران بهرهبرداری از منابع نفت خود را به مزایده بگذارد، همه شرکتهای نفت آمریکا در مزایده شرکت خواهند کرد و شرکت نفت تگزاس در مزایده احتمالی، 60 درصد سود، به نفع دولت ایران پیشنهاد خواهد کرد…»
نگاهی به جهتگیری مطبوعات و القاهای رسانهای که در حقیقت هدایتگر افکار مخاطبان است، نشان میدهد دوگانه ملیگرایی و استعمارگرایی همواره در حال جدل و رقابت بودهاند که در این میان برخی مطبوعات فارغ از هر گونه «نقشهخوانی» برای آینده در پی انعکاس واقعیات هستند و برخی دیگر، در صدد القای «کج فهمی» جهان سوم در رفتارهای احساسی و هیجانی بودند آن هم بدون در نظر گرفتن معادلههای سیاسی؛ مقوله ای که دامنه آن تا امروز نیز کشیده شده است.
اقتباس از کتاب «موج نفت» احمد راسخی لنگرودی – انتشارات اطلاعات